اعتبار: دامنه عمومی Pixabay/CC0
همه ما با «نگاه» کلاسیک یک آدم بد فیلم آشنا هستیم: نگاه کردن از چشمان باریک با یک پوزخند شوم (مثل تعداد بیشماری شرور جیمز باند، از جمله مکس زورین به یاد ماندنی کریستوفر واکن در دیدگاهی برای کشتن) یا به ابعادی شبیه به کارتونی (مثل دراگو بوکسور شوروی که با راکی بالبوآ غرغر می کند “باید تو را بشکنم” راکی چهارم).
با این حال، یک مطالعه جدید دقیق در مورد شناسایی مظنونان جنایی، در کمال تعجب نویسندگان، هیچ گونه سوگیری در انتخاب افرادی با ویژگی های چهره یا بدن عضلانی تهدیدآمیز را نشان نمی دهد. با این حال، این مطالعه نشان میدهد که افراد مظنون با بدنهای بسیار عضلانی و «تهدیدکننده» با بیشترین دقت توسط شاهدان عینی در صف شناسایی میشوند.
“بدون سوگیری سیستماتیک”
این یافته ها نشان می دهد که در حالی که هیچ سوگیری سیستماتیکی در فراخوانی اجساد مجرم وجود ندارد، ماهیت خود جسد و زمینه ای که در آن ارائه می شود می تواند به طور قابل توجهی بر دقت شناسایی تأثیر بگذارد. حافظه و شناخت. “دقت شناسایی شرکتکنندگان برای تهدیدکنندهترین محرکهای بدن با حجم عضلانی بالا بود.”
شهادت شاهدان عینی و شناسایی مظنونان در قلب سیستم عدالت کیفری قرار دارد. در غیاب شواهد فیزیکی مجرمانه، یک شاهد عینی می تواند در قانع کردن دادگاه در مورد گناهکار بودن متهم بسیار مهم باشد. مطالعات قبلی نشان دادهاند که خطاهای شناسایی ممکن است به این دلیل باشد که تشخیص چهرههای ناآشنا برای افراد دشوار است و همچنین قد و وزن اغلب نادیده گرفته میشود.
تصاویر تولید شده توسط رایانه با سطوح تهدید متفاوت است
مگدا عثمان، سرپرست پژوهش و تحلیل مرکز علم و سیاست در دانشکده بازرگانی کمبریج، میگوید: «شناسایی نادرست متهمان بیگناه نقش مهمی در بیشتر موارد زندانیانی دارد که بعداً از طریق شواهد DNA تبرئه شدند».
ترنس جی مک الوانی، یکی از نویسندگان این مقاله میافزاید: «داشتن ظاهری کلیشهای «جنایتآمیز» یا تهدیدآمیز مدتهاست که به عنوان یک نقطه ضعف در سیستم قضایی شناخته شده است، هم از نظر احتمال دستگیری اولیه و هم از نظر صدور حکم دادگاه. گروه روانشناسی زیستی و تجربی، دانشگاه کوئین مری لندن.
«آنچه که ما میخواستیم از طریق این تحقیق جدید مشخص کنیم این بود که آیا برخی از افراد نیز به احتمال زیاد بهعنوان مجرم شناخته میشوند، زیرا طبیعتاً ظاهری تهدیدآمیز دارند – و برخلاف انتظار ما، متوجه شدیم که اینطور نیست. ”
در سه آزمایش جداگانه، ابتدا به شرکتکنندگان طرح کلی جنایت خشونتآمیز، اطلاعات خنثی یا بدون اطلاعات پیشزمینه ارائه شد. سپس یک تصویر واقعی کامپیوتری از مظنون مرد (هدف) به آنها نشان داده شد و از آنها خواسته شد تا او را از میان مجموعه ای از تصاویر (فویل) که از نظر تهدید صورت یا عضله بدن متفاوت بودند شناسایی کنند.
این مطالعه توضیح میدهد: «اگرچه این با تجربه رویهای شاهدان عینی واقعی مطابقت ندارد، اما به ما این امکان را میدهد تا اثرات سوگیری بالقوه زمینه جنایی را بررسی کنیم و در عین حال کنترل دقیقی بر محرکها داشته باشیم». در برخی از آزمایشها تاخیر بین مشاهده جنایت و تلاش برای شناسایی مظنون شبیهسازی شد. همه چهرهها در مجموعه داده قفقازی بودند و به مقیاس خاکستری تبدیل شدند.
سه آزمایش اساس مطالعه را تشکیل می دهند
حدود 200 صد بزرگسال ساکن بریتانیا در هر یک از این سه آزمایش شرکت کردند:
آزمایش 1
شرکتکنندگان به دو تیم تقسیم شدند و یک گروه به فردی که میخواستند ببینند در یک سرقت مسلحانه دست داشته است. به گروه دیگر گفته شد که هدف آزمایش این است که ببینند تا چه حد می توانند افراد ناآشنا را شناسایی کنند. گروه ها در مجموع 20 کارآزمایی را تکمیل کردند و هر بار یک مظنون متفاوت را از میان مجموعه ای از صورت ها و شکل های بدن با سرهای تار شناسایی کردند. در هر مورد، تصویر مورد نظر به مدت یک ثانیه، به دنبال آن یک صفحه خالی برای یک ثانیه و به دنبال آن صف آرایی نشان داده شد.
آزمایش 2
این آزمایش یک کار حواسپرتی را معرفی کرد که به مدت 30 ثانیه بین شرکتکنندگانی که تصویر هدف را میبینند و سعی میکنند آن را شناسایی کنند، پنج دقیقه تأخیر اضافه کرد. مشارکت کنندگان به سه دسته تقسیم شدند. در گروههای جنایتکار و بیطرف، اطلاعاتی از قبیل سرقت از مغازه که منجر به قتل شده است یا شخصی که یک بلیط بخت آزمایی برنده میخرد به آنها ارائه شد. به گروه نهایی گفته شد که فرد را برای شناسایی بعدی مطالعه کنند. نقاط تثبیت و یک علامت نویز تصادفی نیز به شروع هر آزمایش اضافه شد تا تمرکز کاهش یابد. این بار، چهرهها یا بدنها بهصورت جداگانه نشان داده شد و افرادی که شرکت میکردند به این سؤال پاسخ مثبت یا خیر دادند: “آیا آن صورت/بدن دقیقاً با آنچه قبلاً مطالعه کردهاید مطابقت دارد؟”
آزمایش 3
به شرکت کنندگان مجدداً زمینه جنایی، زمینه بی طرف یا بدون اطلاعات اضافی ارائه شد. به آنها 30 ثانیه فرصت داده شد تا هدف را مطالعه کنند، سپس پس از یک کار حواس پرتی به مدت ده دقیقه، از آنها خواسته شد که او را فقط از یک ردیف اجساد شناسایی کنند که عامل آن گم شده بود.
تاثیر کلیشه ها بر حافظه
نویسندگان انتظار داشتند که اگر هیچ زمینه زمینه ای ارائه نشود، شرکت کنندگان هیچ گونه تعصبی در یادآوری بدن یا چهره نشان ندهند. آنها فرض کردند که چهرههای تهدیدآمیزتر و بدنهای بزرگتر زمانی انتخاب میشوند که مرتکب در یک زمینه جنایی معرفی شود، نه در یک زمینه بیطرف، اما این در یافتهها مشاهده نشد.
تحقیقات قبلی نشان میدهد که ارتباط فردی با یک جنایت میتواند با فعال کردن خودکار کلیشههای نژادی مرتبط با جرم انجام شده، مانند یک کلیشه قفقازی که برای جنایاتی مانند سرقت هویت یا اختلاس فعال میشود، ظاهر آنها را در حافظه تحریف کند.
این تحقیق جدید نشان داد که ارائه اطلاعات سابقه جنایی در مورد مظنونان تأثیر قابل توجهی بر حافظه شرکت کنندگان ندارد. این مطالعه میگوید: «شرکتکنندگانی که تصاویر مجرمان خشن را مشاهده میکردند، نسبت به افرادی که اهداف را در زمینههای خالی یا خنثی مطالعه میکردند، به احتمال زیاد تهدید صورت یا ماهیچهای محرکهای هدف را بیش از حد ارزیابی نمیکردند.
“این نتایج نشان می دهد که، اگرچه اشتباهات شناسایی شاهدان عینی ممکن است رخ دهد یا اتفاق بیفتد، ممکن است ناشی از سوگیری های سیستماتیک مربوط به نحوه یادآوری تهدید کننده یک جنایتکار نباشد.”
نویسندگان چندین محدودیت را در مطالعه خود شناسایی کردند. اینها شامل استفاده از تصاویر ثابت کامپیوتری به جای فیلمبرداری بود. اگرچه تأخیر در این فرآیند ارائه شد، اما منعکس کننده روزها یا هفته های تجربه شده توسط شاهدان عینی واقعی، یا مشکلات ارائه شده توسط نور یا فاصله نیست.
مهم این است که با توجه به تصاویر استفاده شده، تمام نتیجه گیری ها به متهمان قفقازی محدود می شود.
همکار میگوید: «اگرچه ممکن است شرکتکنندگان تصور نکنند که تصاویر مربوط به یک نژاد خاص هستند، زیرا آنها توسط رایانه تولید شدهاند، تحقیقات بیشتر میتواند از نرمافزار شکلگیری برای تولید تصاویر واقعی از چهره نژادهای مختلف استفاده کند که از نظر تهدید متفاوت هستند». نویسنده ایزابل مارشال، همچنین از گروه روانشناسی زیستی و تجربی، دانشگاه کوئین مری لندن.
مطالعه در حافظه و شناخت– با عنوان “شناسایی مجرمان: هیچ اثر سوگیری از زمینه جنایی بر تهدید یادآوری شده” – توسط ترنس جی. مک الوانی و ایزابل مارشال، هر دو از گروه روانشناسی بیولوژیکی و تجربی، دانشگاه کوئین مری لندن، تالیف شده است. و ماگدا عثمان از مرکز علم و سیاست، مدرسه بازرگانی قاضی کمبریج.
صف بندی تعاملی پلیس دقت شاهدان عینی را بهبود می بخشد: مطالعه
ترنس جی مک الوانی و همکاران، شناسایی مجرمان: هیچ اثر سوگیری زمینه جنایی بر تهدید یادآوری شده، حافظه و شناخت (2022). DOI: 10.3758/s13421-021-01268-w
ارائه شده توسط دانشگاه کمبریج
نقل قولاین مطالعه نشان میدهد که چهرههای «تهدیدکننده» و بدنهای گوساله شناسایی مظنون جنایی را سوگیری نمیکنند (2022، 11 آوریل) در 11 آوریل 2022 از https://medicalxpress.com/news/2022-04-threatening-beefy-bodies-bias- بازیابی شده است. جنایی.html
این برگه یا سند یا نوشته تحت پوشش قانون کپی رایت است. به غیر از هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوای مذکور فقط به هدف اطلاع رسانی ایجاد شده است.