Yنیازی نیست که فرزندان بزرگی داشته باشید تا بدانید که اساساً پدر و مادر بودن با عشق بی قید و شرط است. ما نمیتوانیم آنها را انتخاب کنیم، و ممکن است دوستان و همراهانی پیدا کنیم که بهتر با آنها ارتباط برقرار کنیم، اما خانواده قرار است آن شبکه ایمنی نهایی باشد. اگر زندگی شما به هم ریخته است و همه چیز از دست رفته به نظر می رسد، باید ذخیره ای از عشق باشد که هرگز تخلیه نمی شود. البته، پدر و مادر شدن همچنین به معنای عدم تایید، ناامیدی، حتی خشم کور است – اما برای اکثریت، طرد شدن یا رها شدن توسط کسانی که شما را به دنیا آورده اند غیرقابل تصور است.
با این حال، برای بسیاری از افراد LGBTQ+، این می تواند یک واقعیت تلخ زندگی باشد. بیش از نیم قرن است که اعمال همجنسگرایان تا حدی جرمزدایی شده است، و 25 سال از زمانی که دولت کارگری انتخاب شد که قوانین ضد همجنسگرایان را به طرز قابل ستایشی لغو کرد، میگذرد. اما بر اساس یک مطالعه جدید توسط موسسه خیریه Galop، یک سوم افراد LGBTQ+ از سوی بستگانشان، عمدتاً والدینشان، مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. در میان افراد ترنس و غیر باینری، این رقم حتی بیشتر است: بیش از چهار در 10.
آمار به ندرت ترس از آنچه را که توضیح می دهد را بیان می کند، بنابراین فقط این یک مثال را در نظر بگیرید. یک زن جوان ترنس که با او صحبت کردم، نمیتوانست به خاطر بیاورد که چند ساله بود که برای اولین بار توسط پدرش مورد ضرب و شتم قرار گرفت، اما به وضوح به یاد میآورد که در سن 16 سالگی، او در حال مستی «در حال له کردن [her] مقابل کابینت آشپزخانه»، سپس او را با گلویش «حدود یک پا از زمین» گرفت. تحریک؟ او دوست پسر آن زمان خود را در یک مهمانی در خانه پدر و مادرش بوسیده بود. سالها آزار و اذیت او را به حاشیه برد. بودن در کنار مردانی که او را به یاد پدرش میاندازند – خواه به این دلیل که بوی افترشیو او را میدادند، همچنین کچل بودند یا مشتریانی بودند که در محل کار سر او فریاد میزدند – منجر به ظاهر شدن دوباره تروما میشد. خانواده بزرگتر او در کنار او نبودند. تماس با آنها تبخیر شده است. او گفت: «این بد است که روابط خونی سالمی نداشته باشیم، اما همین است که هست.»
معمول است که جوانان LGBTQ+ بدانند، حتی به معنای مبهم، که در سنین پایین با یکدیگر متفاوت هستند و از پیامدهای احتمالی آن وحشت می کنند. نوجوانی زمانی است که فشار برای سازگاری و «تطابق» اغلب حادتر است. برای افراد جوان عجیب و غریب، این می تواند به معنای شب های کم خواب و پر از عرق سرد و تصورات وحشت زده از اینکه عزیزان چه واکنشی از خود نشان می دهند، باشد. این روزها، برای بیشتر، آنچه در ادامه می آید، تأیید است: در آغوش گرفتن، تعهد به دوست داشتن آنها بدون توجه به هر چیزی، که شادی آنها تنها چیزی است که مهم است.
اما برای زن همجنسباز جوان که مادربزرگ متعصب خود را به یاد میآورد، اینطور نبود زمانی که او 16 ساله بود، با استفاده از توهین همجنسگرا هراسی به خانه رفت و باعث ایجاد یک درگیری بزرگ شد. مادرش به دخترش گفت که اگر بخواهد با مادربزرگش «با همجنسبازی» دشمنی کند، نمیتواند با آنها زندگی کند و از او خواست که وسایلش را جمع کند و برود. او به من گفت که اگرچه نزد پدر حامی خود پناه آورده بود، سلامت روانی او به ناچار آسیب دید.
والدین می دانند که چه چیزی برای فرزندشان بهترین است، یک کلیشه ای است که به خوبی استفاده می شود، اما در بسیاری از موارد این به وضوح نادرست است. نظرسنجی پیش از همهگیری توسط گالوپ نشان داد که از هر پنج بریتانیایی یک نفر همچنان فکر میکند LGBTQ+ غیراخلاقی است و از هر 10 یک نفر فکر میکند که LGBTQ+ برای دیگران خطری است. مطمئناً این یک اقلیت است، اما هنوز میلیونها نفر هستند. برخی از والدین ممکن است شکست خود را در تأیید با عبارات محبت آمیز توجیه کنند – با این باور که لزبین، همجنسگرا، دوجنسه یا ترنس بودن منجر به زندگی ناخوشایندی می شود، بدون اینکه بدانند چنین ناراحتی اغلب ناشی از نگرش هایی مانند نگرش آنهاست. آنها با محروم کردن فرزندان خود از عشق بی قید و شرط در سنین جوانی، خطر آسیب مادام العمر به فرزندان خود را تهدید می کنند و بمبی را در درون آنها کار می کنند که ممکن است سال ها منفجر نشود. بر اساس تحقیقات گالوپ، 92 درصد از افراد LGBTQ+ که در سنین رشد تجربههای منفی داشتهاند، عواقب پایداری را متحمل شدهاند. ابیگیل هربرت از گالوپ میگوید: «این یک غریبه در خیابان نیست، اینجا خانه شما، مکان امن شماست، نزدیکترین افراد به شما است که بیشتر به آنها اعتماد دارید، بنابراین به نظر میرسد کسی نیست که بتوانید با او صحبت کنید. وقتی این اعتماد شکسته شد.»
همه تحقیقات نشان می دهد که مبارزات سلامت روان در میان افراد LGBTQ+ به طور نامتناسبی بیشتر است. این به نوبه خود منجر به سطوح بالاتر سوء مصرف الکل و مواد مخدر می شود که اغلب نوعی خود درمانی است. تقریباً همه افراد LGBTQ+ دوستانی دارند که به حمایت ویژه نیاز دارند زیرا عشقی که باید خوانده می شد از آنها ربوده شد. بنابراین وقتی یک مرد همجنسباز جوان به من میگوید که پدر خشناش او را «حرامزاده همجنسباز» خطاب کرده است، یا وقتی یک فرد غیر باینری به من میگوید که چگونه خانوادهاش آنها را قطع کرده است، میبینم که والدین حق تعصب بیاساس را بر حق فرزندشان میگذارند. تندرستی.
با تشدید وحشت اخلاقی بزرگ بریتانیایی ضد ترنس – که به حاشیه راندهترین اقلیت رنگین کمان +LGBTQ به عنوان شکارچیان جنسی و تهدیدی برای کودکان تبدیل میشود- تعداد بیشتری از این بمبهای تیک تاک در میان نسل جدید ساخته میشوند. هنگامی که با کسانی روبرو می شوید که ترس از حقوق ترنس برای آنها به یک شور زندگی تبدیل شده است، سخت است نگران نباشید که اگر یکی از آنها هویت ترنس را فاش کند، واکنش آنها به فرزندانشان چه خواهد بود.
یک زن ترنس به من گفت که وقتی شش سالگی بیرون آمدند توسط مادرشان کتک خورده است. از زمانی که توسط پدرشان مورد سوءجنسیت و تجاوز قرار گرفته اند. اینکه برادران اکستنشن مو را بیرون بیاورند و به سینه آنها مشت بزنند. برای مدت طولانی در لیستهای انتظار بیپایان NHS برای خدمات ترنس گرفتار شدهاند که یکی از اعضای خانواده به آنها گفته است «این جنون تراجنسیتی را متوقف کنید».
حتی نیازی به سوء استفاده هم نیست – با توجه به اینکه افراد کمی مایل به عقب نشینی نکات ضد ترنس در رسانه های بریتانیا هستند، بسیاری از والدین ممکن است به سادگی گیج شده و فاقد ابزار عاطفی برای حمایت از فرزندان خود باشند. همانطور که گالوپ تاکید میکند، با توجه به اینکه زنان ترنس اغلب در پناهگاههای زنان مورد استقبال قرار نمیگیرند، و فقدان تدارک تخصصی LGBTQ+، بسیاری از ترنسها مجبور به اسکان اضطراری بالقوه خطرناک، بی خانمانی یا ماندن در کنار بستگان آزارگر خود میشوند.
برای سالها، لغو قوانین ضد همجنسگرایان و بهبود چشمگیر نگرشهای عمومی منجر به افزایش اعتماد به نفس در میان افراد دگرباش جنسی پلاس شد. ممکن است ثابت شود که از خود راضی بوده است: جنایات نفرت همجنسگرا هراسی و ترنس هراسی در حال افزایش هستند، و اثر کمانه زنی لفاظی های ضد ترنس محیطی به طور فزاینده ای سمی برای افراد LGBTQ+ به طور کلی ایجاد می کند. Stonewall، اصلی ترین سازمان حقوق مدنی LGBTQ+، تحت محاصره است و شورای اروپا بریتانیا را به دلیل عقب نشینی از حقوق LGBTQ+ در رده مجارستان، لهستان، روسیه و ترکیه قرار داده است.
چنین فضایی به جای آموزش، افراد مبتلا به تعصبات ضد LGBTQ+ را جرات بخشد. برخی فرزندانی خواهند داشت که ممکن است حس طرد شدن والدین خود را درونی کنند. این را باید نوعی کودک آزاری در نظر گرفت. هیچ کس نباید در چالش های پدر و مادر بودن، اشتباهات مرتکب، دست نیافتنی بودن کمال شک کند. اما ارائه عشق بی قید و شرط هیچ هزینه ای ندارد. محروم کردن کودک از آن می تواند به قیمت تمام شود.