بریتانیا در طول 70 سال از زمانی که ملکه به سلطنت رسید، به کشور بهتری تبدیل شده است تا بتواند در آن تقریباً با تمام معیارها زندگی کند. ما ملتی ثروتمندتر هستیم، با سطوح پایین تر از فقر مطلق و امید به زندگی بالاتر. بسیاری دیگر می توانند زندگی خود را با سفرهای بین المللی غنی تر کنند. در دهه 1950، تعداد کمی از مردم تلویزیون یا یخچال داشتند. امروزه، فناوری که آنها فقط می توانستند رویای آن را تصور کنند، برای اکثریت قریب به اتفاق به یک ویژگی دائمی تبدیل شده است. مشارکت زنان در نیروی کار بیش از دو برابر شده است و بریتانیا امروز کشوری بسیار کمتر نژادپرست نسبت به آن زمان است.
اما حال و هوای ملی با 20 سال پیش در جشن طلایی یا حتی جشن الماس در سال 2012 متفاوت است. در اوایل دهه 2000، بریتانیا در نهایت پس از رکود دهه 1990 در یک مسیر صعودی قرار داشت. هوای خوشبینی مطمئنی وجود داشت که با رشد پرشور همراه با سرمایهگذاری مجدد بسیار مورد نیاز در خدمات عمومی، یک صنعت خلاق شکوفا که فرهنگ بریتانیا را به سراسر جهان صادر میکرد و ایجاد حداقل دستمزد و تسهیلات رفاهی سخاوتمندانهتر، بهویژه برای بازنشستگان، دامن میزد. و برای خانواده های دارای فرزند صلح در ایرلند شمالی حاصل شد و قدرت به اسکاتلند و ولز واگذار شد. گوردون براون، صدراعظم، حتی پایان «رونق و رکود» را اعلام کرد.
درک این نکته که چقدر زودهنگام بوده است، به نفع آینده نگری بوده است. اول، بحران مالی 2008 بود که در سراسر جهان طنین انداز شد و بیش از یک دهه استانداردهای زندگی راکد برای جوانان و آنهایی که درآمد پایینی داشتند، به وجود آورد. سپس، رای همه پرسی به خروج از اتحادیه اروپا که تمام انرژی سیاسی را به مدت پنج سال جذب کرد و برای هیچ چیز کمی باقی نگذاشت. و یک بیماری همه گیر که جان هزاران بریتانیایی را گرفت و بدهی ملی را به سطوحی افزایش داد که از دهه 1960 مشاهده نشده بود. شوک های جهانی نفت و جنگ در اوکراین تورم را در سال جاری به سطوح تاریخی افزایش داده است.
هر یک از این بحرانها با واکنشهای سیاسی مواجه شده است که بسیار کمتر از آن چیزی است که کشور شایسته آن است. صدراعظم محافظهکار از بحران مالی بهعنوان توجیهی برای کاهش حمایت مالی از خانوادههای کمدرآمد دارای فرزند استفاده کردند، حتی در شرایطی که کاهشهای مالیاتی گرانقیمتی را ارائه کردند که به طور نامتناسبی به نفع خانوادههای بهتر بود. پیروزی در رفراندوم برگزیت تنها قدرت بیشتری به ایدئولوگهای حزب محافظهکار داد که سالها برای جدایی سخت اقتصادی و همچنین سیاسی از اتحادیه اروپا که ثبات سیاسی ایرلند شمالی را به خطر میاندازد و نابرابریهای منطقهای در یک کشور را افزایش میدهد، تلاش کردند. که در حال حاضر برخی از بدترین سطوح نابرابری جغرافیایی را در میان کشورهای ثروتمند دارد. بوریس جانسون در مدیریت بیماری همه گیر مرتکب اشتباهات جدی و مرگباری شد و در عین حال اعتماد عمومی به دموکراسی را با زیر پا گذاشتن قوانینی که خود برای محافظت از جان افراد در شرایط اضطراری ملی معرفی کرد، تضعیف کرد.
محصول همه اینها این است که خوش بینی 20 سال پیش با سطوح ناسالم بدبینی در طبقه حاکمه ما جایگزین شده است. احساس می شود که اوضاع به بهبود ادامه خواهد داد، تاریکی رکود از بین رفته است. این اولین نسل از جوانانی است که به نظر می رسد وضعیت بدتری نسبت به والدین خود دارند. بحران مسکن در بریتانیا به این معنی است که بسیاری از افراد در دهه 30 زندگی خود هرگز صاحب خانه نخواهند شد و آنها را در معرض ناامنی و هزینه های اجاره خصوصی قرار می دهد. اما اعتیاد ما به رشد ناشی از بدهی مصرفکننده و افزایش قیمت مسکن به این معناست که هیچ سیاستمداری جرات اجرای راهحلهای مؤثر برای بحران مسکن را نداشته است که این اشتباه بین نسلی را اصلاح کند.
یک دهه سرمایهگذاری ناکافی در خدمات عمومی به این معنی است که زمان انتظار در NHS در سطوح بیسابقه است و کسانی که میتوانند هزینه آن را بپردازند، برای دسترسی به مراقبتهای به موقع، به بخش خصوصی متوسل میشوند. کالج سلطنتی پزشکی اورژانس هشدار داده است که انتظار غیرقابل قبول آمبولانس ها در انگلیس جان افراد را به خطر می اندازد. کمبود دندانپزشک NHS به این معنی است که برخی از افراد برای کاهش درد خود به کشیدن دندان های خود متوسل می شوند. نرخ اختلالات سلامت روان از یک در نه به یک کودک از هر شش کودک در پنج سال گذشته افزایش یافته است، اما خدمات در بحران است و بسیاری از کودکان به دلیل اینکه به اندازه کافی بیمار نیستند برای درمان طرد می شوند. سیاستمداران از پرسشهای دشوار در مورد چگونگی تأمین بودجه مراقبت مناسب از سالمندان در جامعهای با جمعیت سالخورده طفره میروند که در آن افراد سالمند هفتهها یا حتی ماهها بیرویه در بخشهای بیمارستانها در حال بیحالی هستند، زیرا جایی برای ترخیص آنها وجود ندارد.
در همین حال، نرخ فقر کودکان پس از یک دهه کاهش رفاه در حال افزایش است که والدین را به بانکهای مواد غذایی و خیریه متکی کرده است تا اطمینان حاصل شود که فرزندانشان گرم و خوب تغذیه میشوند. حاکمیت قانون به دلیل کاهش پلیس خط مقدم تضعیف شده است و تاخیر در دادگاه به این معنی است که برخی از قربانیان جرم بیش از دو سال منتظر هستند تا پرونده خود به دادگاه برسد.
اینکه زندگی امروز در بریتانیا، به طور متوسط، بسیار بهتر از سال 1952 است، به این معنا نیست که شهروندان باید سکوت کنند. دهه گذشته چالش هایی در مقیاسی به همراه داشته است که پس از جنگ جهانی دوم دیده نشده است، اما بریتانیا کشوری ثروتمند است که برای مقابله با آنها مجهزتر از همیشه است، اگر فقط رهبری ما با این وظیفه برابری می کرد. بریتانیا در سال 2022 کشوری است که هرگز به این شدت نیاز به نوسازی سیاسی نداشته است.