تیاو بازیگر پرتغالی لوسیا مونیز شاید هنوز بیشتر به عنوان زنی شناخته می شود که کالین فرث در واقع عاشق او می شود. اکنون او در این درام سوسیال-رئالیستی غم انگیز و خشمگین از فیلمساز پرتغالی آنا روچا (فارغ التحصیل مدرسه فیلم لندن) بازی می کند که برگزیت بریتانیا را از دید اروپا می بیند. برخی نامحتملها و رشتههای داستانی گسسته وجود دارد، اما چیزی ترسناک و بسیار غمانگیز نیز وجود دارد.
مونیز و روبن گارسیا در نقش بلا و جوتا، زوجی پرتغالی با سه فرزند در آپارتمانی در لندن که روزهای سختی را پشت سر گذاشته اند، بازی می کنند. بلا برای نظافت خانهها مقداری پول در میآورد، اما جوتا از اینکه برای کار در حیاط چوب دستمزد دریافت نکرده است عصبانی و افسرده است. دختر آنها لو (میزی اسلای) ناشنوا است، سمعک او از کار افتاده است و ناگهان خانواده در ورطه فقر قرار می گیرند. بلا پس از اینکه بچهها را پشت سطل زباله بازی میکند، به دزدی از مغازهها تقلیل مییابد، زیرا خجالت میکشد آنها را برای دزدی با خود داشته باشد. همه چیز ناگهان با سرعت وحشتناکی شتاب میگیرد: ناظر مرکز بازی جایی که بلا لو را ترک میکند متوجه سمعک ناکارآمد دختر کوچک و مقداری کبودی در پشت او میشود و با خدمات اجتماعی تماس میگیرد.
بلا و جوتا از این ایده که فرزندانشان را میتوان برای همیشه بردند شگفتزده میشوند، اما از فعال و مددکار اجتماعی سابق آن (سوفیا مایلز) کمک میگیرند، که به آنها توصیه میکند چگونه با سیستم مبارزه کنند، و حتی یک نقشه مخفی برای آنها دارد. آماده انجام اقدامات ناامیدانه است. سیستم مراقبتی بیرحمانه و بوروکراسی نشان داده میشود. مقامات تلاش خانواده برای صحبت با دخترشان به زبان پرتغالی یا زبان اشاره در “جلسات خانوادگی” ویژه را ذاتاً مشکوک می دانند. شاید کمی بدون شک، این رسمی است که نمی تواند یا نمی خواهد گوش کند. فیلم روچا به ما تکه ای از زندگی هایی را نشان می دهد که در ترس از فقر زندگی می کردند.