[ad_1]

من اندکی پس از لغو دستور ماسک در شهر من در کارولینای شمالی، هشدارهایی در مورد کمبود فرمول شنیدم. خانواده من از اینکه به نظر می رسید زندگی به حالت عادی باز می گردد، از اینکه دختر هشت ماهه ام بالاخره می تواند چهره مردم را در ملاء عام ببیند، از اینکه من می توانم او را در خواربارفروشی با لبخند دلداری بدهم، هیجان زده بودند. امید ما کوتاه بود.

فراخوان اصلی فرمول اعلام شده توسط FDA در ماه فوریه شامل مارکی که برای دخترمان استفاده کردیم، نبود، که باعث شد تصور کنم ما تحت تأثیر قرار نخواهیم گرفت. به‌عنوان مادری که برای اولین‌بار از قبل نگران حفظ امنیت نوزادش در طول همه‌گیری بود، نیازی به نگرانی دیگری نداشتم. من فکر می‌کردم که دولت قبل از اینکه خانواده‌ها مجبور شوند برای یافتن غذا دست از کار بکشند، وارد عمل شود. ما متوجه فضاهای خالی بزرگ در قفسه های هر فروشگاه شدیم، اما خوشبین بودیم که کمک به زودی خواهد رسید. با این حال قفسه ها تنها خالی تر شدند.

فروشگاه ها شروع به محدود کردن مقدار فرمول برای خرید هر مشتری کردند. من شروع به دریافت پیامک های دیوانه وار از دوستان کردم که می گفتند فقط برای یافتن یک جعبه شیر خشک باید از شهر خارج شوند. در ماه مارس، بخشی از کارهای روزمره من زود بیدار شدن برای بررسی وب‌سایت‌ها و رانندگی به فروشگاه‌ها شد، که بیشتر آن‌ها در زمان ورود من خالی بودند. گروه‌های مادران آنلاین مملو از زنانی بود که در مورد دستور العمل‌های خانگی سؤال می‌کردند و در مورد اینکه آیا می‌توانند شیردهی را شروع کنند، فکر می‌کردند. دستور العمل های فرمول خانگی – حاوی شیر خام گاو، شربت ذرت کارو، حتی چای – شروع به چرخش در اینترنت کردند. پزشک اطفال ما به من درباره این جایگزین‌ها هشدار داد، اما چیزی برای رفع ناامیدی والدین برای انجام این اقدامات گفته نشد.

با افزایش اضطراب من در مورد برآورده کردن نیازهای اولیه دخترم، از انتخاب شیر خشک برای شروع احساس گناه می کردم. من به دلیل داروهای روانپزشکی هرگز سعی نکردم شیر بدهم. به نظر می رسید که بسیاری از افراد آنلاین معتقد بودند که شیردهی پاسخ آسانی به این بحران است، کمکی نکرد. نمی‌توانستم فکر نکنم که آیا باید سلامت روانم را بیشتر فدا می‌کردم تا به فرزندم غذا بدهم؟

به طور معمول یک جعبه شیر خشک برای ما حدود یک هفته دوام می آورد. ما خوش شانس بودیم که حتی یک مورد در هفته در قفسه ها پیدا کردیم. من شروع به حملات پانیک کردم که جعبه بعدی پیدا نمی شود و مجبور می شویم از یکی از دستور العمل های ad hoc آنلاین استفاده کنیم. روانپزشکم داروهایم را افزایش داد تا به من کمک کند تا با آن کنار بیایم.

مادرشوهرم موافقت کرد در حین رانندگی از نبراسکا برای دیدن ما به دنبال شیر خشک بگردد. کمی آرام شدیم: مطمئناً می‌توان در یک سفر جاده‌ای 1200 مایلی، فرمولی پیدا کرد. اما ما اشتباه کردیم. هیچ کدام وجود نداشت. شخصی در کلیسای ما چندین جعبه شیر خشک تاریخ مصرف گذشته آلمان را به ما پیشنهاد داد. من از بسیاری از کارشناسان سلامت آنلاین خواندم که مواد مغذی موجود در شیر خشک با گذشت زمان شروع به تحلیل می‌کنند و باکتری‌ها می‌توانند در شیر خشک پس از موعد مقرر رشد کنند – اما ما هیچ گزینه دیگری نداشتیم. شاید من برای اولین بار مادری هستم که باید از گوگل کردن همه چیز دست بردارد، اما از اینکه کسی به من اطمینان دهد که دارم انتخاب های درستی انجام می دهم و برای زنده نگه داشتن دخترم ریسک می کنم، ناامید بودم.

مشکل مصرف شیر خشکی که بدن کودک شما هرگز آن را نخورده این است که همیشه این احتمال وجود دارد که به خوبی هضم نشود. شیر خشک منقضی شده دخترم را دچار یبوست و بدبختی کرد. مسئله این نیست که فقط هر برندی از فرمول را پیدا کنید که بتوانید به آن دست پیدا کنید. مانند بسیاری دیگر، دخترم معده حساسی دارد و چندین نوع شیر خشک حتی در نوزادی به قولنج او کمک کرده است.

من شبکه ای از مادران ایجاد کردم که به دنبال نوع شیر خشک من می گشتند در حالی که من به دنبال شیر آنها بودم. اینطوری هفته به هفته درستش کردیم. ورزشگاه من تبدیل به محلی شد که زنان در آن کانتینر تجارت می کردند. همه اینها در حالی اتفاق افتاد که فید خبری من مملو از مقالاتی بود که نشان می داد سیاستمداران ما چقدر به حفظ امنیت زنان و کودکان، حتی زنده، اهمیت نمی دهند. قفسه های کمد ما خالی ماند.

شوهرم با پزشک اطفال ما تماس گرفت تا از ما بپرسد که آیا می توانیم شیر کامل را تکمیل کنیم، چیزی که به دلیل خطرات مشکلات گوارشی اضافی آن را به تعویق انداخته بودیم. در شدیدترین موارد، مصرف زودهنگام شیر گاو می تواند منجر به خونریزی روده شود. دکتر ما به ما دستور داد که نیمی از شیر خشک را با شیر مخلوط کنیم و مراقب علائم ناراحتی معده باشیم. سعی کردم آرام بمانم، حتی اگر هر کاری که انجام می‌دادیم شبیه یک آزمایش علمی بزرگ بود، فقط برای اینکه دخترمان را سیر نگه داریم. من می‌خواستم به دکترم اعتماد کنم، اما در این مرحله برای من سخت است که به هیچ مقامی نسبت به فرزندم اعتماد کنم، زمانی که دولت ما ماه‌ها منتظر بود تا در مورد کمبود اقدام کند و ما را مجبور به مبارزه برای برآورده کردن اساسی‌ترین نیازهایمان کرد.

خوشبختانه دخترمان شیر را تحمل کرد. اما حتی با نیمی از فرمول، ما هنوز در تلاش هستیم تا آنچه را که نیاز داریم پیدا کنیم. اخیراً یکی از دوستانم در بوستون سه جعبه را برایم پست کرد که 30 دقیقه خارج از شهر پیدا کرد. حمایت جامعه من تنها چیزی است که باعث می شود به آینده دخترم ایمان داشته باشم. من تشخیص می‌دهم که داشتن یک سیستم پشتیبانی که به ما کمک کند تا از پس آن برآییم، لوکس است.

هر روز برای اولین تولد دخترم در ماه ژوئیه شمارش معکوس می کنم، زمانی که او می تواند شیر خشک را متوقف کند – زمانی که امیدوارم این بحران برای خانواده من تمام شود. اما حتی این هم تسکین چندانی به همراه نمی‌آورد، زیرا من می‌دانم که بسیاری دیگر همچنان در ناامیدی گرفتار خواهند بود.

  • خاطرات آنا گازماریان در مورد سلامت روان، فرهنگ جنوب و انجیلییسم در اکتبر 2023 توسط Simon & Schuster منتشر می شود.

[ad_2]