آزمایش خون ممکن است تشخیص دقیق ALS را در مراحل اولیه بیماری امکان پذیر کند. همانطور که در مطالعه ای توسط محققان دانشگاه گوتنبرگ و دانشگاه اومئو توضیح داده شد، این شامل اندازه گیری سطح خون ماده ای است که همانطور که آنها نیز نشان داده اند، بسته به نوع ALS که بیمار دارد، غلظت آن متفاوت است.
این مطالعه، منتشر شده در گزارش های علمیشامل Fani Pujol-Calderón، دانشجوی فوق دکترا در آکادمی Sahlgrenska، دانشگاه گوتنبرگ، و آروین بهزادی، دانشجوی دکترا در دانشگاه Umeå و کارآموز پزشکی در بیمارستان Örnsköldsvik، به عنوان اولین نویسندگان مشترک.
در حال حاضر، تشخیص اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS)، شایع ترین شکل بیماری نورون حرکتی، در اوایل دوره بیماری دشوار است. حتی پس از یک بررسی طولانی مدت، خطر تشخیص اشتباه به دلیل بیماری های دیگری که ممکن است در مراحل اولیه شبیه ALS باشد، وجود دارد. از تشخیص صحیح اولیه چیزهای زیادی به دست می آید و به گفته محققان، یافته های فعلی امیدوارکننده به نظر می رسند.
نوروفیلامنت ها – پروتئین هایی با نقش ویژه در سلول ها و رشته های اعصاب – مواد مورد توجه هستند. هنگامی که سیستم عصبی آسیب می بیند، نوروفیلامنت ها به مایع مغزی نخاعی (CSF) و غلظت کمتری در خون در مقایسه با CSF نشت می کنند. در مطالعه خود، دانشمندان دانشگاه Umeå و بیمارستان دانشگاه Umeå، و همچنین در دانشگاه گوتنبرگ و بیمارستان دانشگاه Sahlgrenska در گوتنبرگ، نشان دادند که CSF و سطوح خونی نوروفیلامنت ها می توانند ALS را از سایر بیماری هایی که ممکن است شبیه ALS اولیه هستند، متمایز کنند.
روش های تحلیل حساس تر
در مقایسه با چندین بیماری عصبی دیگر، مطالعات قبلی غلظت بالاتری از نوروفیلامنت ها را در CSF در ALS نشان داده است. اندازهگیری سطوح نوروفیلامنت در خون قبلاً دشوار بوده است زیرا در غلظتهای بسیار پایینتری در مقایسه با CSF رخ میدهند. اما در سالهای اخیر، روشهای تحلیلی جدید و حساستر، زمینه جدیدی را برای انجام این کار ایجاد کردهاند.
مطالعه حاضر نشان می دهد که در بیماران مبتلا به ALS، بین مقدار نوروفیلامنت ها در خون و CSF ارتباط قوی وجود دارد. این مطالعه بر اساس نمونههای خون و CSF جمعآوریشده از ۲۸۷ بیمار است که برای بررسی بیماری احتمالی نورون حرکتی به بخش نورولوژی در بیمارستان دانشگاه اومئو مراجعه کرده بودند. پس از بررسی های گسترده، 234 نفر از این بیماران مبتلا به ALS تشخیص داده شدند. اینها در مقایسه با بیمارانی که ALS در آنها تشخیص داده نشده بود، به طور قابل توجهی سطوح عصبی بالاتری در CSF و خون داشتند.
غلظت های بالاتر
تفاوت بین زیر گروه های مختلف ALS نیز بررسی و شناسایی شد. بیمارانی که علائم پاتولوژیک آنها از ناحیه سر و گردن شروع شده بود، غلظت نوروفیلامنت بالاتری در خون و بقای بدتری نسبت به بیمارانی داشتند که شروع بیماری آنها از بازو یا پا شروع شد. این مطالعه همچنین در تعیین کمیت تفاوت در سطوح خونی نوروفیلامنت ها و بقای دو جهش رایج مرتبط با ALS موفق بوده است.
یافتن موارد مشکوک به ALS از طریق آزمایش خون فرصتهای کاملاً جدیدی را برای غربالگری و اندازهگیری نوروفیلامنتها در خون جمعآوریشده به صورت طولی فراهم میکند، کمیت آسانتر اثرات درمان را در آزمایشهای دارویی بالینی در مقایسه با جمعآوری طولی CSF فراهم میکند. یافتن ALS در اوایل دوره بیماری ممکن است تسهیل کند. آروین بهزادی میگوید: تجویز زودتر درمان دارویی، قبل از آتروفی شدن عضلات.
ALS یک سندرم عصبی است که منجر به از بین رفتن سلول های عصبی در مغز و نخاع می شود و در نتیجه باعث ضعف و آتروفی عضلانی می شود. اکثر این بیماران در عرض دو تا چهار سال پس از شروع علائم می میرند، اما تقریباً از هر ده یک نفر بیش از ده سال پس از اولین ظهور علائم زنده می مانند. چندین جهش ژنتیکی با ALS مرتبط است. در حال حاضر هیچ درمان درمانی وجود ندارد. با این وجود، نشان داده شده است که داروی فعلی موجود اگر به موقع تجویز شود، بقای برخی از بیماران ALS را طولانی تر می کند.
منبع داستان:
مواد ارائه شده توسط دانشگاه گوتنبرگ. توجه: محتوا ممکن است برای سبک و طول ویرایش شود.