[ad_1]

دبلیوسواحل شرقی استرالیا اخیراً در اثر سیل ویران شده بود، همه در مورد اینکه چه کسی باید چه کاری انجام دهد بحث می کرد و رادیو با صدای نارضایتی به صدا در آمد – صدایی همه اینها را شکست که می گفت: “مردم به ما نیاز دارند، پس ما می رویم”. .

این یک بیانیه واقعی ساده و عملی بود که نادیده گرفتن آن غیرممکن بود. این صدا متعلق به دکتر دانیل نور بود، که عمدتاً تا زمانی که او به عنوان جوان استرالیایی سال 2022 شناخته نشد، ناشناخته بود.

دو سال پیش، نور پس از تجربه ای چشم نواز در خیابان های لندن در طی یک دوره انتخابی پزشکی، Street Side Medics را تأسیس کرد. موسسه خیریه ای که به بی خانمان ها خدمات پزشکی ارائه می کند. این یک ون متحرک است (به زودی دو نفر خواهد شد) با متخصصان مراقبت های بهداشتی مجهز به داروخانه و تست نقطه ای برای ملاقات و خدمات رسانی به افراد بی خانمان در جایی که هستند. عدم قضاوت، درک بسیاری از مسیرهای بی خانمانی (از جمله رویدادهای شدید آب و هوایی) همراه با نگرش خوشامدگویی که نیازی به مدرک هویتی ندارد، برخی از ارزش های کلیدی این موسسه خیریه جوان است.

متوجه شدم که سخنان نور آن روز در رادیو بسیار متاثر شدم زیرا صبح را با دانشجویان پزشکی گذرانده بودم که مشتاق بحث درباره آینده آنها بودند. در میان متخصصان مغز و اعصاب و قلب و عروق نوپا، جراحان پلاستیک و پزشکان ورزشی بودند.

در نهایت، ساکت ترین دانش آموز – و به نظر من تاثیرگذارترین – صحبت کرد. مادربزرگ او پزشک عمومی بود و سنش را بالا می برد اما آنقدر مورد علاقه بیمارانش بود که هر روز در محل کارش مثل یک هدیه به نظر می رسید. او می‌توانست به همین زندگی راضی باشد، لبخند زد، در حالی که من عجله کردم تا این تصور نادرست و فراگیر را اصلاح کنم که «فقط» در مورد پزشک عمومی بودن چیزی وجود دارد.

پزشکان مشتاق در دنیای ثروتمند می خواهند کارهای زیادی انجام دهند، اما در نهایت یک کار را انجام می دهند – متخصص شدن در یک شهر بزرگ. آنها از ماهیت شرکتی و تکه تکه شدن حوزه پزشکی ابراز تاسف می کنند، اما به زودی توسط سیستم غرق می شوند. ذره ای از اشتیاق در اقیانوسی از مقررات غرق می شود، زیرا نهادی که ذاتا محافظه کار است، اشتهای زیادی برای تغییر ندارد.

اینطور نیست که کسانی که وارد پزشکی می شوند نمی خواهند به افراد محروم، بی خانمان یا آسیب پذیر کمک کنند – در واقع، بسیاری فکر می کنند که این یک زندگی ایده آل خواهد بود. این واقعیت که تعداد کمی از آنها این کار را انجام می دهند به این دلیل است که خوب، این یک “مسیر” به حساب نمی آید، به اندازه یک تفریط.

به عنوان یک دکتر جوان وقتی جرات کردم به رئیسم بگویم که در یک کلینیک پناهندگان داوطلب شده ام، او به من توصیه کرد که کار مفیدی انجام دهم. در آن زمان حیرت زده شدم، از آن زمان متوجه شدم که منظور او خوب بود، اما واقعاً متوجه نشدم که چگونه تجربه یک کلینیک پناهندگان می تواند به من کمک کند تا در راهی که او آن را تعریف کرده است، یعنی از نظر کمک های مالی و مقالات نوشته شده موفق شوم.

چیزی که من آرزو داشتم او بفهمد این بود که داوطلب شدن پتانسیل من را کم نمی کند، بلکه جهان بینی من را تقویت می کند. از قضا، این تجربه بود که به من پایه ای برای درک زندگی پیچیده پناهندگان و پناهجویانی که امروز با آنها برخورد می کنم، داد.

در سایه همه‌گیری کووید-19 که بسیاری از نابرابری‌های بهداشتی را در معرض دید قرار داده است، یک تنش مرکزی در حوزه پزشکی حتی واضح‌تر به نظر می‌رسد – چگونه می‌توان به هدف احترام گذاشت و در عین حال استانداردهای دقیق کارایی را رعایت کرد.

بیمارستان دری گردان برای بیمارانی است که مراقبت های جامعی را که شایسته آن هستند دریافت نمی کنند. زمان کمتر با پزشک عمومی (در صورت در دسترس بودن) به معنای گفتمان کمتر و حل مشکل کمتر است که منجر به عوارض پرهزینه‌ای در مسیر می‌شود.

متخصصان مراقبت های بهداشتی توانایی خود را در دانستن نیازهای بیمار از دست نداده اند، اما احساس می کنند که در برآوردن این نیازها ناکام مانده اند. این غیرقابل توضیح است که یک بیمار ممکن است اسکن بسیار گران قیمت و غیر ضروری را دریافت کند، اما نه مشاوری که بتواند توصیه های تغییر دهنده زندگی او را ارائه دهد. یا اینکه یک بخش اورژانس ممکن است بیمار را از اوردوز نجات دهد و سپس او را مستقیماً به خیابان های خطرناک بازگرداند.

نکته موذیانه در مورد پزشکی این است که وقتی دائماً افراد نیازمند را دور می‌زنید یا کمتر به آن‌ها پیشنهاد می‌دهید یا برای خود بهانه می‌آورید که چرا آن‌ها مراقبتی را که شایسته آن هستند دریافت نمی‌کنند، در نهایت متقاعد می‌شوید که کافی، اجتناب‌ناپذیر و قابل قبول است.

وقتی بیماران مبتلا به یک بیماری وخیم با تأخیرهای دردناکی در سیستم دولتی مواجه می شوند، اما در بخش خصوصی نه، به نحوی، مشکل استطاعت به آنها تبدیل می شود. وقتی استانداردهای خود را پایین می آوریم، خودمان و بیمارانمان را ناامید می کنیم. در چنین مواقعی، ما به چراغ های روشنایی اخلاقی مانند نور نیاز داریم تا به ما یادآوری کنند که بهتر عمل کنیم و بهتر باشیم.

ماه گذشته، جهان دکتر پل فارمر را از دست داد. یک پزشک فوق‌العاده و پزشک بهداشت عمومی متعهد به عدالت جهانی.

در مقاله‌ای خوب در مجله پزشکی نیوانگلند، همکارم لیزا روزنبام، ردپای او را که از هاروارد تا هائیتی و رواندا گسترش یافت، به یاد آورد.

فارمر طرز فکر نیهیلیسم بالینی را که بیماران را مسئول شرایط بدی می داند که درمان آنها را به خطر می اندازد رد کرد.

در هائیتی، زمانی که بسیاری باورهای معنوی را به دلیل عدم انطباق با درمان سل مقصر می‌دانستند، فارمر کارآزمایی انجام داد که نشان می‌داد بیمارانی که دارو و همچنین کمک‌های اقتصادی، حمل‌ونقل و ویزیت‌های بهداشتی جامعه دریافت می‌کردند، 100% درصد درمان داشتند در مقایسه با 57% در بیماران مبتلا به سل. گروه مراقبت استاندارد (فقط داروی رایگان).

فارمر دانشمندی پرکار بود که تکبر و اصالت آکادمیک را رد می کرد. اما آنچه او را متمایز می کرد، کاغذها و تمجیدها نبود، بلکه توجه واقعی او به مردم بود که در معاملاتش آشکار بود. او وقت گذاشت تا کنار بیماران در حال مرگش بنشیند و برای بررسی همکاران

در جایی که آموزش پزشکی از درگیر شدن عاطفی با بیماران هشدار می دهد، او هشدار داد که این جدایی می تواند فرد را به دام بیندازد که رنج قابل قبول است. او استدلال می‌کرد که بدون قرار گرفتن در معرض مستقیم بیماران و رنج‌کشان، تدوین سیاست خوب دشوار است.

پزشکانی مانند پل فارمر و دانیل نور جایگاه شایسته عدالت اجتماعی را در دنیای پزشکی به ما یادآوری می کنند.

اپلیکیشن آخر هفته استرالیا را کشف کنید

کار آنها ما را به حرکت در می آورد زیرا این فرض را که یک پزشک به تنهایی نمی تواند حرکتی را برای تغییر آغاز کند، از بین می برد. آنها به ما می آموزند که نقشی وجود دارد که هر فرد می تواند از طریق داوطلب شدن، حمایت و گاهی اوقات انتخاب مسیری که کمتر سفر کرده است ایفا کند.

مسلماً برای همه مناسب نیست، اما نمی‌توانم فکر نکنم که بسیاری از پزشکان جایگزین‌ها را رضایت‌بخش‌تر از آنچه به‌عنوان پزشکی مدرن ارائه می‌کنند، می‌دانند.

حرفه شفا راه های زیادی برای انجام وظیفه در قبال بیماران دارد و کشاورز و نور نباید از این قاعده مستثنی باشند. وقتی کسانی که شکافی را در سیستم مراقبت‌های بهداشتی می‌بینند و برای رفع آن از وجدان اجتماعی خود استفاده می‌کنند، نباید بپرسیم چرا، بلکه باید بپرسیم چرا نه.

[ad_2]