[ad_1]

دوستان بچه ها

اعتبار: Unsplash/CC0 دامنه عمومی

هنگامی که COVID-19 شیوع پیدا کرد، بسیاری از مردم ناگهان از سیستم حمایت اجتماعی خود قطع شدند، افرادی که اغلب زندگی عاطفی خود را با آنها به اشتراک می گذاریم: آنها که به نارضایتی های ما گوش می دهند، در شادی ما سهیم هستند یا فقط آنجا می نشینند و از ما خسته می شوند. .

آیا آن مشکلی دارد؟ چقدر به دیگران کمک می کنیم تا احساساتمان را تنظیم کنیم؟ اگرچه تاریخچه غنی در بررسی چگونگی تنظیم احساسات افراد توسط افراد وجود دارد، اما اطلاعات زیادی در مورد نقش هایی که دیگران بازی می کنند، وجود ندارد.

مطالعه ای از آزمایشگاه رنه جی تامپسون، دانشیار علوم روانشناسی و مغز در هنر و علوم در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، شروع به جمع آوری اطلاعات برای درک بهتر نقش دیگران در تنظیم احساسات خود کرده است. فرآیندی که تنظیم هیجان بین فردی نامیده می شود.

نتایج اوایل سال جاری در مجله منتشر شد علم تأثیرگذار.

نتایج اولیه حاکی از آن است که تنظیم احساسات بین فردی در همه جا وجود دارد و اگرچه افرادی که با آنها تماس می گیریم اغلب حامی هستند، اما ممکن است همیشه آن نوع حمایتی که ما به دنبال آن هستیم را ارائه نکنند.

برای این مطالعه، گروهی متشکل از 50 زن و 37 مرد، پنج بار در روز به مدت دو هفته به سؤالات نظرسنجی در مورد اینکه آیا، با چه کسی، و چرا تجربیات عاطفی منفی را به اشتراک می گذارند، پاسخ دهند. همچنین از آنها پرسیده شد که فرد مقابل چگونه پاسخ می دهد.

دافنه لیو، نویسنده اول، دکترای تخصصی، گفت: «ما واقعاً فقط می‌خواستیم این پدیده را در یک سطح پایه، در محیط‌های طبیعی شرکت‌کنندگان درک کنیم. نامزد در آزمایشگاه تامپسون “چند وقت یکبار مردم تماس می گیرند؟ به چه شکلی؟ و زمانی که این کار را انجام می دهند، دیگران چگونه پاسخ می دهند؟”

لیو دریافت که مردم اغلب، به طور متوسط ​​تقریبا یک روز در میان، احساسات منفی را به اشتراک می گذارند. با این حال، او حدس زد که مردم بیشتر از آنچه در این مطالعه گزارش کرده‌اند به اشتراک می‌گذارند، زیرا شرکت‌کنندگان فقط در مورد تعامل با یک فرد مجرد گزارش می‌دهند و آنها فقط یک تعامل را در هر درخواست نظرسنجی گزارش می‌کنند.

همانطور که محققان انتظار داشتند، افراد بیشتر از افرادی مانند همکاران یا آشنایان، تجربیات منفی خود را با افرادی که نزدیکشان هستند – شریک عاشقانه، عضو خانواده یا دوست – به اشتراک می‌گذارند.

هنگامی که آنها تجربیات خود را به اشتراک گذاشتند، شرکت کنندگان گفتند که احتمال بیشتری دارد که پاسخ های حمایتی مانند محبت و دیدگاه های مثبت دریافت کنند تا پاسخ های غیرحمایتی مانند سرزنش یا بی اعتبار شدن.

با این حال، در حالی که پاسخ‌ها مثبت بودند، بیش از نیمی از زمان‌ها، شرکت‌کنندگان گزارش دادند که دقیقاً همان چیزی نبودند که به دنبال آن بودند.

لیو می‌گوید: «از تجربیات بالینی و روزانه، اغلب زمانی که افراد احساسات منفی را به اشتراک می‌گذارند، فقط می‌خواهند شنیده شوند و درک شوند، نه اینکه مشکلشان حل شود یا تفکرشان تغییر کند.» برای اینکه ببینند آیا این موضوع در گروه مورد مطالعه صادق است یا خیر، نظرسنجی ها به صراحت از آنها پرسیدند که چه نوع پاسخ هایی را می خواهند.

لیو گفت: «اکثریت قریب به اتفاق شرکت‌کنندگان گفتند که به دنبال همدلی، مراقبت و درک (یک پاسخ هیجان‌محور) هستند تا توصیه، کمک یا اطلاعات (یک پاسخ مشکل‌محور) از شرکای مشترک خود. حتی با وجود اینکه به آنها این امکان داده شد که هر دو، پاسخ عاطفی‌محور و پاسخ متمرکز بر مشکل را انتخاب کنند، بیش از نیمی از آنها فقط حمایت عاطفی را انتخاب کردند.

اما به گفته شرکت کنندگان در مطالعه، این چیزی نیست که آنها از شریک مشترک خود دریافت کردند.

لیو می‌گوید: «شریک‌های اشتراک‌گذاری به احتمال زیاد پاسخ‌های مشکل‌محور را نسبت به احساسات محور ارائه می‌دهند. به عنوان مثال، آنها پیشنهاد کردند که در مورد یک مشکل متفاوت فکر کنند به جای پاسخ دادن با محبت یا تشویق شرکت کننده برای به اشتراک گذاشتن بیشتر احساسات خود.

در این تحقیق، شرکت کنندگان همچنین گزارش دادند که چگونه احساسات آنها در مورد مشکل اصلی و در مورد شریک مشترک پس از تعامل تغییر کرده است.

لیو قصد دارد تحلیل‌های بیشتری انجام دهد تا بررسی کند که چگونه عدم تطابق بین آنچه فرد می‌خواهد و آنچه دریافت می‌کند ممکن است بر این نتیجه تأثیر بگذارد. او گفت: “یک مفهوم ممکن است این باشد که مردم می توانند در تعاملات با آنچه از دیگران می خواهند مستقیم تر رفتار کنند.” “بگویید یک نفر می خواهد مشکل را حل کند—ممکن است بخواهیم کمی سرعت خود را کاهش دهیم و بپرسیم، آیا این چیزی است که شریک زندگی شما در حال حاضر به آن نیاز دارد؟”

لیو تاکید کرد: یکی از مواردی که باید در نظر داشت این است که این تحلیل های اولیه بر اساس گروهی از بزرگسالان سالم است که هیچ گونه اختلال روانپزشکی نداشتند. به همین دلیل، شرکت کنندگان نماینده جمعیت عمومی نبودند.

او گفت: «از هر پنج نفر در ایالات متحده یک نفر در طول زندگی خود افسردگی شدید را تجربه کرده است. این یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین اختلالات روانپزشکی است.

با این حال، این مطالعه همچنین شرکت کنندگان با سابقه اختلال افسردگی اساسی را انتخاب کرد. لیو در حال حاضر در حال بررسی نحوه رفتار متفاوت بزرگسالان مبتلا به افسردگی در استفاده از منابع اجتماعی برای تنظیم احساسات خود در مقایسه با این بزرگسالان سالم است.

لیو گفت: “این یک جهت تحقیقاتی هیجان انگیز است که ما دنبال می کنیم.” “تحقیقات زیادی وجود دارد که نشان می دهد افراد مبتلا به افسردگی در مدیریت احساسات خود مشکل دارند. آنها همچنین در زمینه های بین فردی نیز مشکلاتی را تجربه می کنند. درک تنظیم عواطف بین فردی در بین افراد افسرده به طور بالقوه می تواند مداخلات درمانی برای افسردگی را که هر دو جنبه را هدف قرار می دهد، ارائه دهد. مشکلات دارند.”


عصب شناسان تأثیر یک آموزش کوتاه مدت موسیقی را بر تنظیم ضمنی احساسات ارزیابی می کنند


اطلاعات بیشتر:
دافنه ی لیو و همکاران، تنظیم هیجان بین فردی: مطالعه نمونه گیری تجربه، علم تأثیرگذار (2021). DOI: 10.1007/s42761-021-00044-y

ارائه شده توسط دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس

نقل قول: دیگران چگونه به ما در تنظیم احساسات کمک می کنند؟ (2021، 7 دسامبر) بازیابی شده در 7 دسامبر 2021 از https://medicalxpress.com/news/2021-12-emotions.html

این برگه یا سند یا نوشته تحت پوشش قانون کپی رایت است. به غیر از هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوای مذکور فقط به هدف اطلاع رسانی ایجاد شده است.



[ad_2]