خلاصه: اجتناب از فعالیت‌های مرتبط با درد گذشته می‌تواند باعث شود افراد از کارهای مرتبطی که ممکن است بدون درد باشند اجتناب کنند. این اجتناب ممکن است به فعالیت های ایمن تعمیم داده شود و منجر به پرهیز بی مورد از فعالیت های ارزشمند شود.

مطالعه انجام شده بر روی افراد سالم نشان می دهد که این تعمیم هم به وظایف مشابه فیزیکی و هم از نظر مفهومی مرتبط گسترش می یابد.

این یافته ها نیاز به درک عمیق تر از اجتناب از درد را برای بهبود نتایج درمان برای کسانی که درد مزمن دارند، برجسته می کند.

حقایق کلیدی:

  1. این مطالعه نشان می دهد که اجتناب از درد می تواند به فعالیت های مفهومی مرتبط تعمیم یابد که ممکن است بدون درد انجام شوند.
  2. این تحقیق نشان می‌دهد که اجتناب تعمیم‌یافته ممکن است مبتنی بر شباهت‌های مفهومی باشد که افراد به وظایف اختصاص می‌دهند.
  3. عوامل روانشناختی، به جای شدت آسیب فیزیکی، پیش‌بینی‌کننده بهتر درد مزمن هستند و بر نیاز به کاوش بیشتر در تعمیم اجتناب از درد تأکید می‌کنند.

منبع: APS

درد مزمن می تواند زندگی ما را به طور جدی محدود کند، ما را از دستیابی به پتانسیل حرفه ای کامل، لذت بردن از سرگرمی ها و حتی شرکت در رویدادهای زندگی معنی دار با دوستان و خانواده به دلیل ترس از اینکه برخی فعالیت ها ممکن است منجر به درد و رنج اضافی شود، باز می دارد. اجتناب از تجربیات مرتبط با درد می تواند یک رفتار سازگارانه باشد.

اما همانطور که Eveliina Glogan، Peixin Liu و Ann Meulders (دانشگاه ماستریخت) در اخیراً نشان می دهند. علم روانشناسی در مقاله، وقتی یاد می‌گیریم از یک فعالیتی که در گذشته باعث درد شده است اجتناب کنیم، می‌تواند ما را از فعالیت‌های مفهومی مرتبط که ممکن است بتوانیم بدون درد انجام دهیم اجتناب کنیم.

آنها همچنین انتظارات ترس و درد بیشتری را در رابطه با انتخاب مسیر مستقیم در طول وظایف جدید از دسته ایمن نسبت به کارهای ایمن آشنا گزارش کردند. اعتبار: اخبار علوم اعصاب

گلوگان در مصاحبه ای گفت: “وقتی اجتناب به چنین حرکات و فعالیت های ایمن تعمیم می یابد، می تواند مشکل ساز شود.”

برای مثال، اجتناب بیهوده می‌تواند به قیمت سایر فعالیت‌های ارزشمند، مانند بازی با فرزندان، تمام شود و حتی می‌تواند به دلیل کاهش سطح فعالیت منجر به ناتوانی شود.»

این تعمیم می تواند نه تنها به کارهای مشابه فیزیکی (مثلاً از تمیز کردن تا جاروبرقی) بلکه در کل دسته های فعالیت های مفهومی مرتبط مانند تمیز کردن یا ورزش گسترش یابد.

گلوگان، لیو و میلدرز با مطالعه روی 40 نفر بدون درد مزمن بررسی کردند که چگونه اجتناب عمومی در افراد سالم رخ می دهد.

برای مشخص کردن آنچه که آنها شوک دردناک می‌دانستند، هر یک از شرکت‌کنندگان مجموعه‌ای از دو الکترود را پوشیدند که شوک‌های الکتریکی قوی‌تری ایجاد می‌کردند. هنگامی که شرکت‌کننده شدت درد را 8 از 10 ارزیابی کرد (به‌عنوان «به‌طور قابل‌توجهی دردناک و نیازمند تلاش برای تحمل»)، شوک‌ها متوقف شدند و مرحله تمرین آزمایش آغاز شد.

در طول این مرحله، به شرکت‌کنندگان آموزش داده شد که وظایف دیجیتالی «باغبانی» و «تمیز کردن» را با استفاده از جوی استیک برای حرکت دادن ابزاری مانند چرخ دستی یا جاروبرقی به سمت یک مورد مناسب، مانند توده‌ای از چمن یا گودال آب، تکمیل کنند. ، روی صفحه کامپیوتر.

در هشت آزمایش تمرینی اول، شرکت‌کنندگان توانستند یکی از دو مسیر مورد نظر را انتخاب کنند: یک مسیر مستقیم و کارآمد که به آن‌ها اجازه می‌داد کار را با یک حرکت جوی استیک کامل کنند و یک مسیر طولانی‌تر و ناکارآمد که نیاز به حرکت دادن آن داشت. ابزار به آیتم دو بار.

با این حال، در آزمایش‌های خرید بعدی، هر بار که شرکت‌کنندگان وظایف خود را از یک دسته انجام می‌دادند (پاک کردن و جاروبرقی برای تمیز کردن یا شن‌کشی و استفاده از چرخ دستی برای باغبانی)، 80٪ احتمال داشت که در حین استفاده از مسیر مستقیم، شوک دردناکی دریافت کنند.

اما هرگز در هنگام استفاده از مسیر غیرمستقیم یا در حین انجام وظایف از دسته دیگر (دسته “ایمن”) شوک دریافت نکردند. قبل از هر کارآزمایی، شرکت‌کنندگان از مقیاس 0 تا 100 استفاده می‌کردند تا گزارش کنند که انتظار داشتند هر مسیر چقدر دردناک باشد و چقدر از استفاده از آن می‌ترسیدند.

هنگامی که شرکت‌کنندگان فرصت یافتند در مورد اینکه کدام وظایف احتمالاً باعث درد می‌شوند، یک مرحله تعمیم را تکمیل کردند که شامل ترکیبی از هشت کار اضافی باغبانی و نظافت و همان اندازه‌گیری درد و ترس مورد انتظار بود.

اگرچه تمیز کردن/ جاروبرقی یا چنگ زدن/چرخ زدن با استفاده از مسیر مستقیم همچنان منجر به شوک دردناکی می‌شد، اما شرکت‌کنندگان می‌توانستند کارهای جدید هر دو دسته را با استفاده از هر یک از مسیرها بدون ضربه زدن انجام دهند.

در پایان مرحله اکتساب، شرکت کنندگان بیش از 5 برابر بیشتر احتمال داشت که مسیر طولانی تر و بدون درد را برای انجام کارهایی انتخاب کنند که مسیر مستقیم قبلاً منجر به شوکه شدن آنها شده بود.

شرکت کنندگان همچنین قبل از تکمیل این وظایف، انتظارات درد و ترس بالاتری را در رابطه با مسیر مستقیم گزارش کردند، و این انتظارات درد و ترس بالاتر به کارهایی که هرگز منجر به درد نشده بودند، البته به میزان کمتری، گسترش یافت.

گلوگان و همکارانش نوشتند که اگرچه شرکت کنندگان یاد گرفته بودند که از تجربه درد در مسیر مستقیم در طول انجام وظایف خاص بترسند، اما کاملاً مطمئن نبودند که وظایف “ایمن” نیز واقعاً ایمن هستند.

در پایان آزمایش، اجتناب از اقدامات دردناک قبلی به سایر وظایف در همان دسته نیز تعمیم داده شد، حتی اگر استفاده از مسیر مستقیم برای تکمیل این وظایف هرگز منجر به تجربه درد نشد.

به طور کلی، شرکت‌کنندگان در هنگام انجام کارهای جدید از همان دسته کارهای دردناک قبلی، ۱.۸ برابر بیشتر احتمال داشت که مسیر غیرمستقیم را انتخاب کنند – به عنوان مثال، تمیز کردن فعالیت‌هایی مانند شستن ظروف یا گردگیری در صورتی که مسیر مستقیم پاک کردن و جاروبرقی قبلاً باعث درد آنها شده بود. – از زمانی که آنها در طول وظایف جدید از دسته امن بودند.

علاوه بر این، شرکت‌کنندگان گزارش دادند که در طول انجام وظایف جدید از دسته مرتبط با درد نسبت به دسته ایمن، ترس و انتظار درد بیشتری از مسیر مستقیم داشتند.

آنها همچنین انتظارات ترس و درد بیشتری را در رابطه با انتخاب مسیر مستقیم در طول وظایف جدید از دسته ایمن نسبت به کارهای ایمن آشنا گزارش کردند.

گلوگان در مصاحبه توضیح داد: اگرچه تحقیقات قبلی گلوگان و همکاران از این دیدگاه حمایت می‌کند که افراد انتظارات درد را در بین دسته‌هایی از فعالیت‌ها با توجه به شباهت‌های ادراکی خود تعمیم می‌دهند، این تحقیق نشان می‌دهد که اجتناب تعمیم‌یافته نیز ممکن است بر اساس شباهت‌های مفهومی باشد که افراد به وظایف اختصاص می‌دهند.

این تفاوت بین پیوند ادراکی جاروبرقی و پاک کردن است زیرا آنها حرکات فیزیکی مشابهی را شامل می شوند و از نظر مفهومی تمیز کردن، شستشوی ظروف و گردگیری را به هم مرتبط می کنند زیرا به یک دسته مرتبط هستند – تمیز کردن.

مولدرز در مصاحبه ای جداگانه گفت: فاکتورهای روانی، به جای عوامل فیزیکی مانند شدت آسیب، بهترین پیش بینی کننده درد مزمن در بیماران هستند، بنابراین افزایش درک ما از نحوه تعمیم اجتناب از درد می تواند به بهبود درمان کمک کند. عواقب.

مولدرز افزود: «ترس‌ها و رفتار اجتنابی می‌توانند به روش‌های خاص گسترش یابند، و بسیار مهم است که از آن شبکه‌های معنایی بهره ببریم و اگر بخواهیم با آن‌ها رفتار کنیم، دسته‌بندی‌های خاصی را که مردم دارند، پیدا کنیم.»

گلوگان و مولدرز گفتند که کار آینده برای بررسی اینکه چگونه این یافته‌ها ممکن است برای افراد مبتلا به درد مزمن اعمال شود، که تصور می‌شود اجتناب از درد را به طور گسترده‌تری نسبت به افراد سالم تعمیم می‌دهند، مورد نیاز است.

درباره این خبر تحقیق درد و روانشناسی

نویسنده: لیا تایر
منبع: APS
مخاطب: لیا تایر – APS
تصویر: این تصویر به Neuroscience News اعتبار داده شده است

تحقیق اصلی: دسترسی آزاد.
“تعمیم اجتناب پرهزینه مرتبط با درد بر اساس دانش مقوله ای زندگی واقعی” توسط Eveliina Glogan و همکاران. علم روانشناسی


خلاصه

تعمیم اجتناب پرهزینه مرتبط با درد بر اساس دانش مقوله ای زندگی واقعی

اجتناب از فعالیت هایی که تهدیدی برای بدن ایجاد می کنند، سازگاری است. با این حال، گسترش اجتناب به فعالیت های ایمن ممکن است باعث ناتوانی عملکردی در افراد مبتلا به درد مزمن شود.

ما بررسی کردیم که آیا اجتناب پرهزینه مرتبط با درد از یک فعالیت به فعالیت دیگر بر اساس دانش طبقه‌بندی زندگی واقعی در 40 فرد بدون درد تعمیم می‌یابد (30 زن؛ میانگین سنی = 25 سال؛ دانشجویان دانشگاه و عموم مردم ماستریخت، هلند) . در یک کار رایانه ای، شرکت کنندگان یک جوی استیک را برای تکمیل فعالیت های دو دسته (باغبانی و نظافت) حرکت دادند.

در طول فعالیت‌های دسته اجتناب، می‌توان با انحراف از یک حرکت جوی استیک کوتاه و مرتبط با درد، از درد به قیمت کارآمدی کار جلوگیری کرد. فعالیت‌های دسته امن هرگز دردناک نبودند. متعاقبا، تعمیم اجتناب به فعالیت‌های بدون درد جدید را از هر دو دسته آزمایش کردیم.

شرکت‌کنندگان اجتناب را به فعالیت‌های جدید از مقوله اجتناب تعمیم دادند، علی‌رغم اینکه فعالیت‌های جدید با درد همراه نبودند و با وجود هزینه‌های اجتناب، نشان دادند که اجتناب پرهزینه (مرتبط با درد) از یک فعالیت به فعالیت دیگر بر اساس دانش دسته تعمیم می‌یابد و بنابراین می‌تواند گسترده باشد. رسیدن، ایجاد پیامدهای زیانبار.