به طور کلی، 1458 مقاله از سه پایگاه داده شناسایی شد PubMed، ISI Web of Science، و اسکوپوس. پس از حذف موارد تکراری و نامربوط و همچنین تجزیه و تحلیل انتزاعی حاصل از بررسی عنوان، چکیده و روش شناسی، 119 مطالعه واجد شرایط بررسی متن کامل شدند. در نهایت 26 مقاله با معیارهای ورود مطابقت داشتند و وارد مطالعه شدند. فرآیند انتخاب مقالات به طور خلاصه در نمودار جریان PRISMA 2020 نمایش داده شده است (شکل 1).
کیفیت روش شناختی
ارزیابی های کیفیت روش شناختی مطالعات مقطعی و طولی در جداول 1 و 2 ارائه شده است. برای مطالعات مقطعی، نمرات ارزیابی کیفیت از 3 (کمترین کیفیت) تا 8 (بالاترین کیفیت) متغیر است. کیفیت مطالعات طولی در محدوده متوسط (نمره 5) و خوب (نمره 9) قرار داشت. از میان مطالعاتی که در طرحهای مقطعی و طولی مورد بررسی قرار گرفتند، دو مطالعه به عنوان ریسک بالای سوگیری طبقهبندی شدند. [39, 40]، سه به عنوان خطر کم سوگیری [41,42,43]و تمام مطالعات دیگر به عنوان خطر متوسط سوگیری (جدول 1 و 2). مطالعه توسط Fry & Ghosh [39] امتیاز 3 و امتیاز توسط Read و همکاران دریافت کرد. [40] در پژوهش فرای و گوش از ابزار استاندارد با پایایی و روایی مناسب استفاده نشده است. در مطالعه Read و همکاران، معیارهای خروج و ورود ارائه نشده بود. علاوه بر این، در هر دو مطالعه، معیارهای استاندارد مورد استفاده برای اندازه گیری شرایط، راهبردهای رسیدگی به عوامل مداخله گر و شناسایی عوامل مداخله گر به وضوح توضیح داده نشده بود.
ویژگی های مطالعه
جدول 3 ویژگی های مقالات موجود در بررسی سیستماتیک را نشان می دهد. محدودیتی در مورد سال انتشار برای انتخاب مقالات وجود نداشت. از میان مطالعات مورد بررسی، 9 مورد قبل از سال 1999، پنج مورد بین سالهای 2000 و 2009 و 12 مورد از سال 2010 به بعد انجام شده است. تمام مطالعات به زبان انگلیسی نوشته شده بود. همچنین 21 مطالعه به صورت مقطعی و 5 مطالعه به صورت طولی انجام شده است. اکثر مطالعات (n= 21) از داده های اولیه استفاده کرده بودند، در حالی که 5 از داده های ثانویه استفاده کرده بودند [8, 26, 42, 44, 45]. مطالعات در کشورهای مختلف از جمله استرالیا انجام شده است (n= 6)، ایالات متحده آمریکا (n= 4)، اسرائیل (n= 2)، فرانسه، فنلاند، تایوان، انگلستان، اسکاتلند، ایران، هند، سوئد و ترکیه (هر کشور یک مطالعه)، و یک مطالعه به طور همزمان در دو کشور (ایالات متحده آمریکا و هند)، یک مطالعه از هر دو کشور انجام شده است. ایالات متحده آمریکا و اسرائیل و 3 مورد در چندین کشور. قاره آسیا و اقیانوسیه از نظر تعداد مطالعات انجام شده بیشترین سهم را داشته اند (هر قاره شش مطالعه)، سپس 5 مطالعه در قاره اروپا و 4 مطالعه در قاره آمریکای شمالی انجام شده است. از میان 5 مطالعه باقی مانده، سه مطالعه به طور همزمان در کشورها و قاره های مختلف و دو مطالعه به طور همزمان در دو قاره انجام شده است. در مجموع، 54043 بازنشسته مورد بررسی قرار گرفتند. حجم نمونه بین 32 تا 33241 شرکت کننده متغیر بود. سن شرکت کنندگان در 50-104 سال متفاوت بود. از کل افراد مورد مطالعه، 53.7 درصد زن و 46.3 درصد مرد بودند.
متغیرهای اصلی مورد بررسی در مطالعات
از بین مقالات بررسی شده در رابطه با بعد فعالیت بدنی، 15 مطالعه مربوط به اوقات فراغت یا مشارکت در اوقات فراغت، 6 مطالعه فعالیت بدنی یا ورزش بدنی، دو مطالعه تفریح یا مشارکت در تفریح، دو مطالعه مشارکت در ورزش و یک مطالعه به بررسی نیمرخ پرداخته است. ارتقای سلامت (از جمله فعالیت بدنی) با توجه به متغیرهای مرتبط با سازگاری در بین بازنشستگان. از بین متغیرهای مرتبط با سازگاری بازنشستگان، 11 مطالعه با رضایت از زندگی، 5 مطالعه با رفاه، 6 مطالعه با کیفیت زندگی، 1 مورد با سازگاری و 3 مطالعه با سلامت روان بازنشستگان در ارتباط با فعالیت بدنی و فعالیت های اوقات فراغت سروکار داشتند.
رابطه متغیرهای فعالیت بدنی با متغیرهای سازگاری روانی در بین بازنشستگان
رابطه بین فعالیت بدنی و متغیرهای سازگاری روانی در بین بازنشستگان در جداول 3 و 4 خلاصه شده است. در هفت مطالعه، رابطه بین فعالیت اوقات فراغت و رضایت از زندگی مثبت بود [23, 24, 41, 43, 46,47,48]در حالی که در دو مطالعه بین این متغیرها رابطه ای وجود نداشت [49, 50]. علاوه بر این، دو مطالعه مشارکت در اوقات فراغت را با توجه به رضایت از زندگی بازنشستگان مورد بررسی قرار دادند. در یکی از مطالعات هیچ رابطه ای وجود نداشت [51]در حالی که در مطالعه دیگری در نمونه آمریکایی رابطه مثبت بود، اما مجدداً در افراد بازنشسته هندی، بین متغیرها همبستگی مشاهده نشد. [39].
پنج مطالعه شامل بررسی رفاه بازنشستگان بود. دو مطالعه ارتباط بین فعالیت های اوقات فراغت، دو مطالعه ورزش و فعالیت بدنی و یک مطالعه مشارکت در ورزش در ارتباط با رفاه بازنشستگان را بررسی کرده بود. در بررسی رابطه بین اوقات فراغت و بهزیستی، یک مطالعه نشان داد که بین ورزش سبک و عاطفه منفی و همچنین بین فعالیت اجتماعی و عاطفه مثبت رابطه مثبت وجود دارد. [14]. در مطالعه دیگری در یک نمونه اسرائیلی، رابطه مثبتی یافت شد، اما در نمونه آمریکایی، هیچ رابطه ای بین اوقات فراغت و رفاه یافت نشد. [52]. در بررسی رابطه بین فعالیت بدنی و بهزیستی در یک مطالعه از نظر فراوانی رابطه مثبت و از نظر شدت بین فعالیت بدنی و بهزیستی در بین بازنشستگان رابطه منفی وجود داشت. [20]. با این حال، در مطالعه دیگری، رابطه بین متغیرها ضعیف و مرتبط با جنسیت بود (رابطه ضعیف فقط در زنان) [53]. رابطه بین مشارکت در فعالیت بدنی و بهزیستی در مطالعه والش و همکاران مثبت بود. [9].
کیفیت زندگی بازنشستگان در شش مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. در سه مورد از آنها رابطه بین ورزش، فعالیت بدنی و کیفیت زندگی مثبت بود [8, 15, 44]. همچنین در دو مطالعه رابطه مثبتی بین فعالیت اوقات فراغت و کیفیت زندگی مشاهده شد [40, 45]. همچنین در مطالعه دیگری بین مشارکت در فعالیت بدنی و کیفیت زندگی بازنشستگان رابطه مثبتی مشاهده شد [42].
از سه مطالعه که به بررسی سلامت روانی بازنشستگان پرداخته بود، در دو مطالعه، بین فعالیت بدنی و افسردگی رابطه منفی وجود داشت. [3, 7]; در مطالعه دیگری مجدداً رابطه منفی بین اوقات فراغت و افسردگی بازنشستگان مشاهده شد [26].
در نهایت در مطالعه ای که به سازگاری بازنشستگان پرداخته بود، بین فعالیت اوقات فراغت و سازگاری در بین بازنشستگان همبستگی مثبت وجود داشت. [54].
فراوانی، شدت و نوع فعالیت بدنی، اوقات فراغت و متغیرهای مرتبط در بین بازنشستگان
جدول 4 میزان و فراوانی فعالیت بدنی و فعالیت های اوقات فراغت را گزارش می کند. همانطور که در جدول 4 مشاهده می شود، از 26 مطالعه، در 12 مورد از آنها، میزان و فراوانی فعالیت بدنی گزارش نشده است. پنج مطالعه نشان داد که بازنشستگان بیشتر درگیر فعالیتهای اوقات فراغت مانند سرگرمیهای خانگی، مطالعه، تماشای تلویزیون و فیلم و همچنین سایر فعالیتهای سمعی و بصری بودند، در حالی که کمتر درگیر فعالیت بدنی، ورزش و مواردی از این قبیل بودند. [14, 15, 43, 49, 51]. به طور خاص، یک مطالعه نشان داد که از نظر زمان اختصاص داده شده به شرکت در اوقات فراغت، 60 درصد از زمان صرف فعالیت های اوقات فراغت غیرفعال، 25 درصد به فعالیت های اوقات فراغت فعال و 15 درصد به فعالیت های اوقات فراغت اجتماعی می شود. [49]. با توجه به فراوانی مشارکت، هنینگ و همکاران. [26] نشان داد که مشارکت در فعالیت های فکری، اجتماعی یا بدنی پس از بازنشستگی افزایش یافته است. در مطالعه Conde-Sala و همکاران. [44]1/44 درصد نمونه ها در تمرینات بدنی و 6/79 درصد در فعالیت های فراغت فردی یا اجتماعی شرکت داشتند. شیوع مشارکت بازنشستگان در حضور در باشگاه های ورزشی در مطالعه Potocink & Sonnentag [42] 18.8 درصد بود. با توجه به گستردگی، مطالعه ای نشان داد که بازنشستگان در طیف وسیعی از فعالیت های اوقات فراغت شرکت داشتند [46]. با توجه به مشارکت فردی یا گروهی، یک مطالعه نشان داد که بازنشستگان زمان بیشتری را صرف مشارکت در فعالیت بدنی فردی میکنند. [7]. با توجه به متغیرهای بین فرهنگی، یک مطالعه نشان داد که فراوانی انواع مختلف فعالیت های اوقات فراغت پس از بازنشستگی در نمونه اسرائیلی بیشتر از نمونه آمریکایی افزایش یافته است. [52]. در رابطه با زمان اختصاص داده شده، یک مطالعه نشان داد که بازنشستگی زمان اختصاص داده شده به تمرینات بدنی متوسط تا سنگین را بیش از 1 ساعت در هفته افزایش می دهد. [8]. نتایج مطالعه اولدز و همکاران. [3] نشان داد که افزایش سطح فعالیت بدنی در بازنشستگان متوسط بود. ورزش سبک 14 دقیقه در روز و ورزش متوسط تا سنگین 4 دقیقه در روز افزایش یافته بود. مطالعه دیگری نشان داد که بازنشستگان به طور متوسط 11 ساعت در هفته، حدود 1 ساعت و 34 دقیقه در روز ورزش می کنند. [20].
تفاوت جنسیتی در فراوانی فعالیت بدنی و اوقات فراغت در بازنشستگان
تفاوتهای جنسیتی بین زن و مرد از نظر مشارکت در اوقات فراغت و فعالیتهای بدنی در جدول 4 ذکر شده است. از بین مطالعات مورد بررسی در مرور سیستماتیک حاضر، 24 مطالعه هر دو جنس را در نظر گرفته بودند، یک مطالعه فقط زنان بازنشسته را در نظر گرفته بود. [48]و یک مطالعه فقط مردان بازنشسته بود [43]. در 13 مطالعه، هیچ یافته ای در مورد میزان و فراوانی فعالیت بدنی و اوقات فراغت در بین مردان و زنان گزارش نشده بود. سه مطالعه هیچ تفاوتی بین زنان و مردان در مورد مشارکت در اوقات فراغت و فعالیت بدنی پیدا نکردند [3, 46, 54]. در چهار مطالعه، مشارکت مردان بیشتر از زنان در اوقات فراغت و فعالیت های بدنی بود [8, 15, 50, 52]. یک مطالعه نشان داد که اگرچه مقایسه جنسیتی امکان پذیر نیست، زنان مشارکت بیشتری در فعالیت های بدنی داشتند [53]. همچنین در یک مطالعه، مشارکت زنان در فعالیت های اوقات فراغت با تفاوت بسیار جزئی بیشتر بود [24]. علاوه بر این، در مطالعهای که تفاوتهای زنان و مردان را در سه نوع فعالیت اوقات فراغت (فعال، غیرفعال و اجتماعی) بررسی کرد، نتایج نشان داد که زنان سهم بیشتری در اوقات فراغت اجتماعی داشتند، در حالی که مردان مشارکت بیشتری در فعالیتهای فراغتی غیرفعال داشتند. اما از نظر مشارکت در فعالیت های اوقات فراغت فعال تفاوتی وجود نداشت [49]. در نهایت، در یک مطالعه، زنان در ورزش های کششی فعال تر بودند، در حالی که مردان در راه رفتن فعال تر بودند [20].