نابینایی یک چشم یک مددکار اجتماعی 31 ساله در Child Welfare SA هلدربرگ را از پیگیری رویاهای خود هم از نظر تحصیلی و هم در ورزش باز نمی دارد، زیرا او همچنان به تلاش برای موفقیت های شخصی و الهام بخشیدن به دیگران ادامه می دهد.
میشکه شیپرز، که اکنون ساکن استرند است، وسط سه خواهر است و در بدو تولد تشخیص داده شد که نزدیکبینی دارد – یک بیماری ژنتیکی چشم که با بینایی نزدیک مشخص میشود و ناشی از گلولههای بیضی شکل است.
امروز او با افتخار موفق به دریافت مدرک شده است، اولین مدرکی در خانواده اش که این کار را می کند، و عشق او به ورزش به او اجازه داده است که توپ گل بازی کند (ورزشی که به طور خاص برای افراد دارای اختلالات بینایی طراحی شده است). او همچنین کریکت نابینا بازی کرد، به دنبال نقش مربیگری در توپ گل رفت و همچنین به عنوان داور واجد شرایط بود.
دو نکته برجسته برای من وجود دارد. اولین مورد زمانی بود که فدراسیون بینالمللی ورزشهای نابینایان (Ibsa) به آفریقای جنوبی آمد تا یک دوره کوتاه در زمینه مربیگری و داوری توپ گل برگزار کند. میشکه گفت: دیدن این که چه تعداد از مردم در SA به ادامه این ورزش علاقه دارند و درگیر آن هستند شگفت انگیز بود.
دومی زمانی بود که من به عنوان داور توپ گل در ورزش تابستانی مدرسه SA در سال 2022 انتخاب شدم. استعداد، انگیزه و جو کلی بچه ها شگفت انگیز بود. امیدوارم روزی آنها را به عنوان نماینده SA در ورزش پارالمپیک ببینم.”
میشکه که در دوران تحصیل در دانشگاه استلنبوش به عنوان منشی Maties Parasport نیز خدمت می کرد، از زمان تشخیص بیماری خود فاصله زیادی را طی کرده است. او توضیح داد که در خانواده اش نزدیک بینی دژنراتیو دارند که با نزدیک بینی، کم بینایی، جدا شدن شبکیه چشم و کاهش بینایی پیشرونده مشخص می شود.
پدر ما و همچنین مادرش و همچنین خواهرم تشخیص داده شدند. بنابراین، هر نسل، احتمال تأثیر آن بر جنس مخالف بیشتر است.»
«در هفت سالگی اولین عمل از بین بسیاری از عمل هایم را برای نجات شبکیه چشم انجام دادم. متأسفانه آخرین عمل چشم چپم موفقیت آمیز نبود و نابینا شدم. به دلیل عوارض، قرنیه من نیز زخم شده بود که باعث تغییر رنگ آبی مانند شد. نزدیک بینی هر دو چشم من را تحت تاثیر قرار می دهد و چشم راست بیش از حد کار می کند تا جبران کند زیرا من از ناحیه چشم چپ نابینا هستم. وقتی به اندازه کافی بزرگ شدم که بفهمم، کارمند بهداشت مدرسه با من در مورد وضعیت من و احتمال ابتلای فرزندانم به همین وضعیت صحبت کرد. این چیزهای زیادی است که باید در دوران پیش از نوجوانی پذیرفت.
میشکه اعتراف کرد که بزرگ شدن با مادری که بیش از حد محافظه کار بود، گاهی ناامید کننده بود، و همچنین محدودیت هایی که برای انجام انواع فعالیت ها به دلیل خطرات موجود برای او ایجاد شده بود.
بچهها وقتی با چشمی متفاوت از چشم دیگری بزرگ میشوند، اظهارنظرهای گستاخانه میکنند یا من را مسخره میکنند. به عنوان یک کودک، شما این را درونی می کنید و نسبت به خودتان و ظاهرتان اعتماد به نفس کمتری پیدا می کنید. من همیشه از پدر و مادرم می خواهم که برای پنهان کردن چشمانم عینک آفتابی برای من بخرند. شما با آن احساس کمتر زیباتر از دیگران بزرگ می شوید. عجیب بودن، زشت بودن . . همانطور که بزرگتر شدم، متوجه شدم که متفاوت بودن مشکل نیست، بلکه آموزش در مورد وضعیت من و دلیل متفاوت به نظر رسیدن چشم من است.
من متوجه شدم که وقتی بچهها در مورد چشم من میپرسند، والدین یا بزرگترها آنها را ساکت میکنند یا میگویند اگر شیطان هستند، این اتفاق برای آنها میافتد. کودکان به طور طبیعی کنجکاو هستند. با پرسیدن، آنها واقعاً می خواهند بدانند. وقتی شروع کردم به توضیح اینکه چرا چشم آبی دارم، آنها متوجه شدند و کمتر مرا مسخره کردند. من شروع کردم به مالکیت شرایطم و آموزش دادن به مردم اگر میخواهند بیشتر بدانند.»
میشکه افزود، عامل محرک برای او حمایت خانواده و دوستان بود.
من موفق شدم راهی برای دور زدن معلولیت خود پیدا کنم. اگر چیزی درست نشد، راه دیگری پیدا می کنم. یکی از عوامل موثر در این امر این است که من عضوی از خانواده افرادی هستم که شرایط مشابهی دارند، بنابراین ما تبادل نظر خواهیم کرد.
«به عنوان مثال، برچسبهای قیمت در فروشگاههای مواد غذایی بسیار کوچک است. اگر بخواهم قیمت چیزی را در پایین ترین قفسه ببینم، می نشینم وسط جزیره تا ببینم. اگر نمی توانم منوی پشت مشتریان رستوران را بخوانم، از آنها می خواهم که برای من توضیح دهند. من بیشتر با افرادی برخورد کرده ام که بسیار صمیمی و مهربان هستند.
به من گفته شد که به دلیل شرایطم هرگز نمی توانم گواهینامه رانندگی بگیرم. هنگامی که در اواخر سال 2018 به اپتومتریست مراجعه کردم، او گفت که بینایی من بهبود یافته است – یک اتفاق نادر، به ویژه به دلیل اینکه نزدیکبینی دژنراتیو دارم. با این حال، من به اندازه کافی خوب می بینم که گواهینامه رانندگی را بگیرم که در کمتر از شش ماه آن را گرفتم.
میشکه در طول تحصیلات خود از واحد معلولیت دانشگاه استلنبوش نیز استفاده کامل کرد، که بسیار به او کمک کرد.
آنها مطالب خواندنی را به فرمت هایی تبدیل کردند که خواندن آن را در رایانه برای من امکان پذیر می کرد. آنها همچنین Zoom Text را در اختیار من قرار دادند که متن را در رایانه بزرگ می کرد. علاوه بر این، دانشگاه و بخش مددکاری اجتماعی در مورد امتحانات و آزمونها بسیار سازگار بودند و به طور کلی تجربه من به عنوان یک دانشجو را تا حد امکان راحت میکرد.»
برای میشکه، توانایی او در خطاب به جمعیت بزرگ یکی از بزرگترین دستاوردهای او است. من همیشه در مورد چشم کورم آنقدر خودآگاه بودم که مانع از اعتماد به نفس من در برخی سناریوها می شد. با گذشت زمان و با تمرین، اکنون با اعتماد به نفس بیشتری صحبت می کنم.» او گفت. من اخیراً یک لنز همرنگ چشم راستم تهیه کردم که به من اعتماد به نفس بیشتری داد. با این حال، من بدون آن اعتماد به نفس کمتری ندارم.»
Mischke که در حال حاضر در Child Welfare SA Helderberg با حجم بالای پرونده کار می کند، از ارائه خدمات به جوامعی که نیاز به کمک دارند لذت می برد.
او گفت: “من از آموزش جامعه در مورد نقش خود در جامعه و ماموریت ما برای محافظت و ارتقاء رفاه و رشد همه جانبه کودکان لذت می برم.” هنگامی که شما یک داستان موفقیت آمیز دارید، قلب شما را گرم می کند که بدانید یک کودک علیرغم تجارب خود غلبه کرده و برتری یافته است، یا خانواده ای دوباره متحد می شوند و بدون کمک شما کارهای شگفت انگیزی انجام می دهند. من از کار برای جامعه ای که نیازی به کمک یک سازمان بهزیستی ندارد، لذت می برم.»
میشکه در پاسخ به این سوال که چه توصیه هایی برای دیگران با موانع مشابه دارد، به طعنه گفت: «من نتوانستم مستقیماً از مدرسه درس بخوانم و شش سال طول کشید تا یک مدرک چهار ساله را به پایان برسانم. نقل قولی که من به آن اعتقاد دارم این است که “پرنده اولیه کرم را می گیرد، اما موش دوم پنیر را می گیرد”. برای من این بدان معناست که قبل از اینکه کاری را دنبال کنید، وقت بگذارید و از دیگران یاد بگیرید اشکالی ندارد.
من بدون افراد مثبت و حامی در زندگیام جایی که هستم نبودم. بنابراین، من معتقدم که خود را با افرادی احاطه کردهام که شما را تشویق میکنند تا بهتر عمل کنید، تا به هدف خود ادامه دهید. خودت را باور کن. باور کنید که شما فوق العاده هستید و وضعیت فعلی شما همیشه مقصد نهایی شما را تعیین نمی کند.