دبلیوفارست شلدون، فیزیکدانی که استرس دارد، دوست دارد از قوانین گرانش سرپیچی کند. او معادلات خود را کنار می گذارد و وارد دنیایی عمودی می شود. او که یکی از دانشآموزان مؤسسه علوم ریاضی لندن است، صعودش را باعث از بین بردن او از سرش میداند. او با لبخند می گوید: «من به ورزشگاه کوهنوردی می روم و همه چیز از بین می رود.»
شلدون هفتهای سه بار صعود میکند و هر جلسه سه ساعت سخت است. این تمرین برای رفاه او ضروری شده است. همانطور که خودش می گوید: «مهم نیست امروز چه اتفاقی افتاد، من به کوهنوردی می روم و لذت خواهم برد. و بعد از آن احساس بهتری خواهم داشت.»
شلدون کوهنوردی را “درمان” خود می نامد. او تنها نیست. لور سابورین، کوهنورد حرفه ای مستقر در فلگستاف، آریزونا، اخیراً مقاله ای در مجله کوهنوردی نوشت. با عنوان آیا کوهنوردی شکلی از درمان است؟
Sabourin در مستند پاتاگونیا They/Them بازی میکند، که سفر آنها را به عنوان یک ورزشکار ترنس بازگو میکند و صعود آنها به مسیر مهیب پسر عموی مرگ در درههای سدونای آریزونا را به تصویر میکشد. آنها یک مربی ذهنی هستند و در حال تحصیل برای MS در مشاوره هستند.
به گفته سابورین، کوهنوردی “روشی واقعا منحصر به فرد برای آموزش مهارت هایی دارد که برای مقابله با استرس نیاز دارید.” این به ماهیت خود ورزش برمی گردد. آنها به گاردین می گویند: «کاری که ما در کوهنوردی انجام می دهیم، به طور خاص به دنبال چیزی است که برای ما خیلی سخت است.»
هدف همیشه در محدوده سطح مهارت کوهنورد است، قله همیشه دشوار است. این به طور طبیعی باعث تحریک هورمون های استرس می شود. سابورین میگوید: «ما باید خودمان را تغییر دهیم تا بتوانیم با این استرس مقابله کنیم، زیرا تغییر چهره سنگ غیرممکن است.
به نقل از تی شرتی که کوهنوردان می پوشند، «کوه اهمیتی نمی دهد». هوس های ما را مسخره می کند. مقیاس آن یا ترک آن معامله است. پس کوهنوردی ما را وادار می کند تا با آنچه دروغ می گوید روبرو شویم تحت کنترل ما: احساسات منفی ما بلکه افکار منفی ما.
سابورین میگوید: «وقتی در موقعیت کوهنوردی قرار میگیرید، خیلی سریع یاد میگیرید که این افکار عملکرد را محدود میکنند. در حالی که ما این را خارج از کوهنوردی می دانیم، اما آنقدرها ملموس نیست.» این درک می تواند تأثیر مثبتی بر زندگی ما داشته باشد. “تجربه کردن آن به شیوه ای واقعا صریح روی دیوار می تواند شما را مجبور کند که بگویید، “می توانم بگویم که این افکار مرا از انجام کاری که دوست دارم باز می دارند.”
کوهنوردی تاب آوری عاطفی و توانایی را القا می کند نه تحت تأثیر هر هوس ما قرار بگیریم. این توضیح می دهد که چرا برخی از درمانگران کاناپه را با دیوار کوهنوردی تعویض می کنند.
جولیا هوفناگل یک روان درمانگر در وین، اتریش و از پیشگامان “صعود درمانی” است. هافناگل، مربی سابق سنگنوردی، با مشتریانش در سالن بدنسازی ملاقات می کند، جایی که آنها را در جلسات بولدرینگ هدایت می کند، قبل از صحبت در دفترش. او فاش میکند: «دیوار با دستههایش آنقدر جذاب است که به سختی کسی میتواند در برابر امتحانش مقاومت کند».
درمان، که می تواند سخت باشد، به یک بازی تبدیل می شود. هافناگل توضیح میدهد: «مشتریان میخواهند این کار را انجام دهند و از آن لذت ببرند، حتی کسانی که از افسردگی رنج میبرند.»
اما – با کوهنوردی – آنها بیشتر از تفریح ساده انجام می دهند: مشکلات خود را بیرونی نشان می دهند و با آنها دست و پنجه نرم می کنند. به یک معنا، تجربه کوهنوردی به شبیه سازی خود زندگی تبدیل می شود.
به طور مشابه، سابورین بین این ورزش و هنر زندگی شباهتی ترسیم می کند. آنها می گویند: «همه ما اهداف الهام بخش داریم. و در مسیر رسیدن به این اهداف، استرس و چالشهای بیشتری را نسبت به آنچه که فکر میکنیم زمانی که در انتهای جدول هستیم تجربه خواهیم کرد.» اما این باید لذت برد. سابورین ادامه میدهد: «اگر بتوانیم یاد بگیریم که با آن جریان داشته باشیم و در رویکردمان ملایم باشیم، کل سفر تا رسیدن به آن هدف را واقعاً محقق میکند.»
Hufnagl با خلاصه کردن جذابیت کوهنوردی، میگوید که «تجربه بینشهای رواندرمانی مهم را آسان میکند». نتیجه گیری او منعکس کننده آخرین تحقیقات علمی است.
آنیکا فروهاف یک دانشمند ورزش در دانشگاه اینسبروک در کوه های آلپ اتریش است که در ورزش های ماجراجویی تخصص دارد. او میگوید: «نشان داده شد که کوهنوردی افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد و خودکارآمدی را افزایش میدهد.»
فروهاف به مطالعات اخیر در آلمان اشاره می کند که نشان می دهد کوهنوردی به اندازه درمان شناختی رفتاری (CBT) در درمان افسردگی موثر است. این قابل توجه است: CBT یکی از محبوب ترین اشکال گفتار درمانی در جهان است. فروهاف میگوید که کارشناسان بهداشت نه تنها ویژگیهای روانشناختی و فیزیولوژیکی کوهنوردی را تشخیص میدهند، بلکه بر «اثر تعیینکننده» آن در «حوزه اجتماعی» نیز گواهی میدهند.
فروهاف توضیح میدهد که وقتی بالا میروید، «باید با شریک زندگیتان ارتباط برقرار کنید» و «کنترلی که میتوانید همه چیز را کنترل کنید را رها کنید». این به همکاری و غلبه بر مشکلات اعتماد کمک می کند. به عنوان مثال، Hufnagl مشتریانی دارد که کودکانی هستند که در مراکز نگهداری هستند. کوهنوردی به آنها فرصتی می دهد تا یاد بگیرند که چگونه با دیگران، به ویژه بزرگسالان، “پیوند” برقرار کنند.
Frühauf همراه با محقق، کارینا بیکلر، اکنون در حال انجام یک نظرسنجی کیفی از بیمارانی است که تحت درمان کوهنوردی قرار گرفتهاند. برخی از نکات برجسته: یک زن 69 ساله آن را “گزینه درمانی بهتر از CBT” یافت زیرا “همیشه نباید فقط صحبت کردن باشد.” در مقابل، کوهنوردی به او «عمل کردن» را آموخت. زن دیگری گفت این بهتر از داروهای ضد افسردگی است و او روی دیوار احساس “شادی” می کند.
اما برای بهره مندی از کوهنوردی لازم نیست که حال شما خوب نباشد. شاید بزرگترین دستاورد این ورزش این باشد که چگونه ذهن آگاهی را ایجاد می کند. هیچ کس این را بیشتر از آلن رابرت نمی داند که در بین بزرگترین کوهنوردان تاریخ قرار دارد.
رابرت با نام مستعار “مرد عنکبوتی فرانسوی” بیش از چهار دهه است که از صخره ها و آسمان خراش ها بالا می رود. او مانند ابرقهرمان مارول بدون طناب بالا می رود. اما برخلاف او، او انتقامجویان را بهعنوان پشتیبان در صورت اشتباه در اختیار ندارد. رابرت به گاردین میگوید: «در بازی من، زندگی در یک طرف و مرگ در طرف دیگر وجود دارد.» انتخاب ساده است: “این یا ترس است یا تمرکز.”
با این حال، ابرقدرت رابرت، مهارت او در صعود نیست، بلکه تمرکز لیزری اوست. او اذعان می کند: “قبل از صعود، می ترسم.” اما به محض اینکه انگشتان او اولین نگهدارنده را لمس می کنند، ترس از بین می رود. “من آدم دیگری می شوم” و “وارد دنیای دیگری می شوم.” ناگهان، اینجا و اکنون تمام چیزی است که وجود دارد.
واقعاً همینطور است بهترینرابرت می گوید. این تجربه به قدری واضح است که او می تواند صعودهایی را که 30 سال پیش انجام داده است به یاد بیاورد، انگار که دیروز اتفاق افتاده است. دیگران به همان حالت ذن مانند ضربه می زنند.
سابورین که با طناب بالا می رود، هنگام توصیف بهترین صعودهای خود، شادی از خود می تاباند. آنها مشتاق هستند: “این جادویی است.” “تو خیلی در بدنت هستی. گاهی فقط میخندم وقتی سختترین بخشها را بالا میروید، فقط تمرکز دارید. شما به این فکر نمی کنید که آیا این کار را انجام می دهید یا نه، شما فقط در حال صخره نوردی هستید و این احساس شگفت انگیزی دارد.
آنها می افزایند: «متوجه خواهم شد که توجه من بیشتر خواهد شد. من متوجه صداهای اطرافم خواهم شد، احساس می کنم سنگ چه حسی دارد. واقعاً احساس تواضع می کند، صادقانه، شما احساس می کنید به چیزی بزرگتر از خودتان متصل هستید.”
Hufnagl گزارش میدهد که اولین واکنش مشتریانش پس از صعود معمولاً «چقدر خوشایند بود که درگیر افکار و نگرانیها نباشیم». همانطور که او می گوید، «حضور بودن به سادگی اتفاق می افتد هنگام صعود.» این بینش شاید توضیح دهد که چرا این ورزش در نهایت بسیار درمانی است.
ذهن ما سرگردان است. دانشمندان تخمین می زنند که تقریبا 50 درصد از افکار ما هیچ ارتباطی با کاری که انجام می دهیم ندارد. اسمارتفونهایمان – آن سلاحهای حواسپرتی جمعی – را به آن اضافه کنید و بیشتر ساعات بیداری خود را در گردبادی میگذرانیم که خودمان ساختهایم، و هرگز در اینجا و اکنون کامل نمییابیم. کوهنوردی گردباد را پراکنده می کند.
دو هزار سال پیش بودا به شاگردان خود دستور داد که «تنها یک لحظه برای زنده ماندن شما وجود دارد و آن لحظه حال است. به لحظه حال برگرد و این لحظه را عمیقا زندگی کن.»
اگر چنین است، بودا قول داد، “شما آزاد خواهید شد.” زنی که تحت درمان کوهنوردی قرار گرفته بود، این اثرات را به سادگی توصیف کرد: “سرم کاملاً آزاد بود.”