درگذشت او توسط سازمان همنامش، بنیاد دکتر سوزان لاو برای تحقیقات سرطان سینه، اعلام شد که گفته بود او مبتلا به سرطان خون مکرر است. دکتر لاو در سال 2012 به لوسمی میلوژن حاد، سرطان خون و مغز استخوان مبتلا شد.
دکتر لاو گفت که سالها مصاحبهکنندگان به او میآمدند و انتظار شنیدن داستانی غمانگیز در مورد چگونگی الهام گرفتن او برای تخصص در سرطان سینه داشتند، شاید به این دلیل که او بر بالین یکی از بستگان محبوبش بود که بر اثر این بیماری درگذشت. مطمئناً نه، او گفت: در واقع، “این تبعیض جنسی محض” بود که او را به تمرکز بر روی جراحی سینه در دهه 1980 سوق داد، پس از آن که او یکی از معدود زنانی شد که از دانشکده پزشکی خود فارغ التحصیل شدند، و حتی یکی از زنان کمتری بود که از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد. رفتن به جراحی
او در سال 2018 به یک مصاحبهکننده UCLA گفت: «من یک رزیدنت ارشد جراحی در هاروارد بودم، و وقتی کارم تمام شد، هیچکس به من پیشنهاد کاری نداد. بنابراین من یک زونا را آویزان کردم، و افرادی که به من معرفی شدند همه بودند. زنان با مشکلات سینه و متوجه شدم که میتوانم در آن عرصه تفاوت بسیار بزرگتری نسبت به رفع فتق و انجام جراحی عمومی ایجاد کنم.
او ادامه داد: “همیشه چیزی منحصر به فرد وجود دارد که به عنوان یک زن، می توانید آن را روی میز بیاورید که در واقع آن را بهتر می کند.” و ترفند، من فکر می کنم، این نیست که فقط تسلیم شوید و با آن کنار بیایید [garbage]اما برای اینکه مسیر خود را بسازید.»
دکتر لاو یکی از برجسته ترین حامیان تحقیقات و درمان سرطان سینه در کشور بود. او کلینیکهای پستان را در بوستون و لسآنجلس مدیریت کرد، در دانشکده پزشکی هاروارد و دانشکده پزشکی دیوید گفن UCLA تدریس کرد و از قهرمانان اولیه درمانهای سرطان بود که نسبت به روشهای سنتی کمتر تهاجمی بودند، که او آن را «بریده بریده، سوختن و سم» توصیف کرد. ”
با ناراحتی برخی از همکاران، او استدلال کرد که ماستکتومیهای رادیکال اغلب غیرضروری هستند و صرفاً به این دلیل استفاده میشوند که جراحان به این روش که در آن کل پستان برداشته میشود، عادت داشتند. او به جای آنها از ماستکتومی جزئی و لامپکتومی به عنوان راهی برای حفظ بافت سینه حمایت کرد.
او همچنین به شیوهای که بیماران را آرام میکرد و به آنها آرامش میداد، از همکارانش جدا شد، از جمله با گرفتن دست یک فرد قبل از اینکه تحت عمل جراحی قرار گیرند. او در سال 1988 به نیویورک تایمز گفت: «پسرا تمیز میکنند، سپس وقتی بیمار خواب است وارد میشوند.
در سال 1990، او با انتشار کتاب «دکتر. کتاب سینه سوزان لاو.” این کتاب که با کارن لیندزی نوشته شده است، اطلاعاتی در مورد درمان و پیشگیری از سرطان سینه ارائه می دهد و به عنوان کتاب مقدس افراد مبتلا به سرطان سینه شناخته می شود. این کتاب حداقل به بیش از نیمی از زبان ها ترجمه شده است و نسخه هفتم به روز شده آن قرار است پاییز امسال منتشر شود.
فران ویسکو، وکیل و نجات یافته از سرطان سینه که به عنوان رئیس ائتلاف ملی سرطان سینه خدمت می کند، گفت: «کتاب او سرطان سینه را برای عموم ابهام زدایی کرد. پیش از این، او در یک مصاحبه تلفنی به یاد می آورد، “شما نمی توانستید بگویید “سینه” چه برسد به “سرطان سینه”. ویسکو اضافه کرد که وقتی یکی از بستگانش برای یک توده در سینه اش تحت درمان قرار گرفت، او خجالت می کشید که بگوید. فرزندانش، و در عوض از داشتن یک توده روی بازویش صحبت کرد.
دکتر لاو که مصمم بود راهی برای ریشه کنی سرطان سینه پیدا کند و نه فقط تشخیص و درمان را بهبود بخشد. او با سوزان هستر، مدافع سرطان سینه که دیدگاه او را به اشتراک میگذاشت، ملاقات کرد و به زودی با گروه کوچکی از زنان همکاری کردند تا ائتلاف ملی سرطان سینه را در سال 1991 تأسیس کنند.
ظرف یک سال، ائتلاف 150 گروه عضو داشت. راهپیمایی ها و کمپین های نامه نویسی را سازماندهی کرد، با رئیس جمهور بیل کلینتون در کاخ سفید ملاقات کرد و برای افزایش هزینه های فدرال برای تحقیقات سرطان سینه که از حدود 90 میلیون دلار در سال 1992 به 420 میلیون دلار در سال 1994 افزایش یافت، لابی کرد.
در مجموع، ائتلاف می گوید که حمایت از آن بیش از 4 میلیارد دلار برای تحقیق در مورد این بیماری به دست آورده است، که همچنان بسیار هولناک است: به گفته مراکز بیماری، سالانه حدود 264000 زن مبتلا به سرطان سینه در ایالات متحده تشخیص داده می شوند و حدود 42000 زن جان خود را از دست می دهند. کنترل و پیشگیری. سالانه حدود 500 مرد در ایالات متحده بر اثر سرطان سینه جان خود را از دست می دهند.
ویسکو گفت: “این چشم انداز سوزان بود که واقعاً حمایت از سرطان سینه را راه اندازی کرد.” او این دیدگاه را داشت که زنان آماده و قادر به دور هم جمع شدن و صدای جمعی برای تعیین دستور کار در مورد سرطان سینه و رهبری جنبشی برای پایان دادن به سرطان سینه هستند. … او ما را به جاهایی هدایت کرد که تصور نمی کردیم بتوانیم به آنجا برویم.»
تلاشهای حمایتی دکتر لاو به زندگی شخصی او نیز گسترش یافت، بهعنوان یک والدین همجنسگرا در سالهای قبل از قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان. پس از اینکه او از طریق لقاح مصنوعی صاحب یک دختر شد، نبردی قانونی به راه انداخت تا مطمئن شود که شریک او، جراح همکارش، هلن کوکسی، می تواند به طور قانونی فرزندشان، کتی، را به فرزندخواندگی و همراهی والدین کند. حکم دادگاه عالی ماساچوست در سال 1993 اولین باری بود که این ایالت فرزندخواندگی مشترک توسط یک زوج همجنس را به رسمیت شناخت.
دکتر لاو سال بعد گفت: «من و هلن پول و امتیاز داریم، بنابراین این وظیفه ماست که راه را هموار کنیم.»
سوزان مارگارت لاو، بزرگترین فرزند از پنج فرزند، در یک خانواده کاتولیک ایرلندی در لانگ برانچ، نیوجرسی، در 9 فوریه 1948 به دنیا آمد. مادرش یک هنرمند و خانهدار بود و پدرش لیفتراکها را برای ایتون میفروخت. شغل او خانواده را به پورتوریکو و مکزیکو سیتی برد، جایی که دکتر لاو از دبیرستان فارغ التحصیل شد.
در حالی که در کالج نوتردام مریلند (که اکنون دانشگاهی است) تحصیل می کرد، احساس کرد که برای ورود به نظم مذهبی کاتولیک مربیانش فراخوانده شده است. او وارد صومعه شد اما پس از چند ماه از آنجا خارج شد و به این نتیجه رسید که تماس دیگری دارد.
او گفت: “من می خواستم دنیا را نجات دهم، اما آنها می خواستند روح خود را نجات دهند.”
دکتر لاو تحصیلات پیش پزشکی خود را در کالج توماس مور، یکی از شعبه زنان دانشگاه فوردهام در برانکس ادامه داد. او در سال 1970 فارغ التحصیل شد و چهار سال بعد دکترای خود را از مرکز پزشکی Downstate مستقر در بروکلین، بخشی از دانشگاه ایالتی نیویورک دریافت کرد. او آموزش جراحی خود را در بیمارستان بث اسرائیل بوستون، وابسته به دانشکده پزشکی هاروارد به پایان رساند و در سال 1988 مدیر مؤسس مرکز پستان فاکنر در بوستون شد.
چهار سال بعد، او برای کارگردانی مرکز پستان UCLA/Revlon در لس آنجلس استخدام شد. او در سال 1996، یک سال پس از اینکه مدیر پزشکی بنیاد همنام خود، که در آن زمان به عنوان موسسه سرطان سینه سانتا باربارا شناخته می شد، از عمل جراحی عادی بازنشسته شد.
این بنیاد که اکنون در لس آنجلس مستقر است، ابتکاراتی از جمله ارتش تحقیقات عشق را آغاز کرد که دانشمندان سرطان را با داوطلبان در تلاش برای سرعت بخشیدن به تحقیقات در سراسر جهان جفت می کند. تحت رهبری دکتر لاو، همچنین یک دستگاه سونوگرافی قابل حمل خودخوان را توسعه داد که برای بیماران در کشورهای با درآمد کم و متوسط طراحی شده است تا مشخص شود که آیا یک توده خوش خیم یا احتمالاً بدخیم است.
دکتر لاو همچنین عضو شورای ملی مشاوره سرطان بود و کتاب هایی از جمله «Dr. سوزان لاو یائسگی و کتاب هورمون» (1998)، که – تا حدودی بحث برانگیز – علیه روش گسترده استفاده از درمان جایگزین هورمونی برای درمان علائم یائسگی، که او با افزایش خطر ابتلا به سرطان مرتبط میدانست، استدلال میکرد.
او و کوکسی، شریک 40 ساله اش، در سال 2004 طی دوره کوتاهی که در آن پیشنهاد ازدواج همجنس گرایان در سانفرانسیسکو ارائه شد، ازدواج کردند. علاوه بر همسرش، بازماندگان دخترشان، کتی پاتون-لاو کوکسی نیز هستند. دو خواهر؛ و یک برادر
دکتر لاو گفت که علیرغم تمام کارهایش روی سرطان سینه، تشخیص لوسمی خودش او را به قلمروی ناآشنا سوق داد. کوچکترین خواهر او، الیزابت ام. لاو، مغز استخوان را برای پیوند اهدا کرد که او را قادر ساخت تا تا زمان مرگش به سر کار بازگردد و همچنین به علاقه مندی های دیگرش ادامه دهد: رقص، مسافرت، غذا و نوشیدنی خوب.
او درباره تشخیص خود به تایمز گفت: “این فقط به شما یادآوری می کند که هیچ یک از ما زنده از اینجا بیرون نمی رویم و نمی دانیم چقدر زمان داریم.” من این را به دخترم می گویم، چه تغییر دنیا باشد چه خوش گذرانی، که ما باید کاری را که می خواهیم انجام دهیم. من الان شراب گران قیمت را می نوشم.»