در اتاق درمان، مو آری براون، درمانگر ازدواج و خانواده دارای مجوز، اخیراً به تعاریف پرداخته است. مشتری ممکن است بگوید “من بدترین رابطه را با مادرم دارم. او یک خودشیفته تمام عیار است، که براون از مشتری دعوت می کند تا توضیح دهد که اصطلاح «خودشیفته» برای آنها چه معنایی دارد. معمولاً مشتری فردی را توصیف میکند که ممکن است خودخواه یا خودخواه باشد، اما نه فردی که تعریف بالینی اختلال شخصیت خودشیفته را نشان میدهد که با «الگویی از بزرگنمایی، نیاز به تحسین و عدم همدلی» مشخص شده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی. براون سپس بر تفاوتهای بین یک عضو دشوار خانواده و استفاده از تشخیص سلامت روان برای قضاوت در مورد کسی تأکید میکند و مشتری را تشویق میکند تا در عوض از زبان خاصتری برای توصیف رابطه استفاده کند.
« خودشیفته » تنها اصطلاحی است که مراجعان به صورت محاوره ای با دوستان و درمانگران استفاده می کنند. ژاکلین تناگلیا، مشاور بهداشت روان دارای مجوز، میگوید متخصصان سلامت روان از استفاده نادرست از «تروما»، «نور گاز»، «مرزها»، «محرک» – و حتی برچسبهای تولید شده مانند «زخم مادر» عقبنشینی میکنند. او میگوید: «درک من این است که به آسیبهای ناشی از مادر اشاره میکند.» روانشناسی پاپ گاهی اوقات تعریف روشنی ندارد.)
اصطلاحاتی که معمولاً به تنظیمات روانشناختی محدود می شوند، به طور فزاینده ای به جریان اصلی راه یافته اند. از آنجایی که افراد بیشتری به دنبال درمان سلامت روان بودند، به ویژه در دوران اوج همه گیری، و درمانگران بیشتری مفاهیم روانشناختی را در رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشتند، بخش بزرگی از جامعه به روش درمانی رایج معرفی شدند. این پدیده که درمان-گفتار نامیده میشود، واژگان جدیدی را به تودهها معرفی کرده است، اما بسیاری از تعاریف در این فرآیند به هم ریختهاند. در حالی که این اصطلاحات میتوانند برای افرادی که اکنون میتوانند نامی برای یک تجربه بگذارند معتبر باشند، درمان با صحبت کردن میتواند تمام تفاوتهای ظریف را از یک مکالمه حذف کند. مثلاً وقتی مادرتان را خودشیفته خطاب میکنید، ممکن است ناخواسته دیگر جنبههای مهم رابطهتان را که به وضوح با آن تعریف مطابقت ندارند، نادیده بگیرید. در نتیجه، ممکن است رابطه شما به بن بست برسد و هیچ یک از طرفین ندانند چگونه برای اصلاح آن پیشرفت کنند.
زندگی آنقدر ساده نیست که گفته میشود از درمان استفاده میشود. اسراء نصیر درمانگر می گوید: «تجربه انسانی درجه بندی هایی وجود دارد، و اصطلاحات درمانی اغلب افراطی ترین روش ها برای توصیف آن تجربیات هستند. یک دوست می تواند خودخواه باشد و خودشیفته نباشد. شما می توانید بدون تجربه تروما احساس استرس کنید. یک شریک می تواند بدون نور گاز دروغ بگوید. در عوض، متخصصان سلامت روان توصیه میکنند که باید نکات ظریف را در آغوش بگیرید و از آسیبشناسی رفتار عادی – هرچند آزاردهنده یا دردناک – اجتناب کنید.
چرا صحبت درمانی بسیار جذاب است
نصیر می گوید که شیوع اصطلاحات درمانی در عادی سازی سلامت روان کاملاً مثبت بوده است. همانطور که واژگان سلامت روان بیشتر به جریان اصلی تبدیل شد، مردم میتوانستند تجربیات خود را به صورت ملموس نام ببرند. با این حال، بافت زبان عامیانه تغییر کرده است. مانند بسیاری از اصطلاحاتی که به فرهنگ لغت برخورد میکنند، تعاریف واژههای گفتاری درمانی با گذشتن از واژگان تغییر شکل میدهند.
به گفته تناگلیا، برای مثال، از طریق یک بازی طولانی تلفن، کلمه «تروما» عملاً از «پاسخ احساسی به یک رویداد وحشتناک مانند یک تصادف، تجاوز، یا بلای طبیعی» به یک اصطلاح چتر برای همه چیزهای ناراحت کننده تغییر کرده است. . در واقعیت، رویدادهای آسیب زا اغلب شدید هستند، مانند سوء استفاده یا تیراندازی دسته جمعی. مردم مرتباً با موقعیتهای استرسزا مواجه میشوند – و این تجربیات را نباید نادیده گرفت – اما راههای دیگری برای توصیف رابطه پرتنش با پدر و مادر به جای کلمه “تروما” وجود دارد. تناگلیا میگوید: «من مثالی زدم که دیر به مصاحبه شغلی رسیدم و به دلیل ترافیک احساس آشفتگی میکردم. “این یک پاسخ استرس است. این یکی از مواردی است که شما را در سطح فیزیولوژیکی تحت تاثیر قرار می دهد. اما این یک پاسخ ضربه ای نیست مگر اینکه از آن کابوس می دیدید، فلاش بک. بنابراین در آنجا تفاوت وجود دارد. ما میتوانیم پاسخهای بدنی طبیعی داشته باشیم بدون اینکه آن را تروما تلقی کنیم.»
کارولینا باندینلی، استادیار رسانه و صنایع خلاق در دانشگاه وارویک، میگوید: «گفتار درمانی» بهعنوان میانبری برای واژهای عمل میکند که میتواند معانی کلیدوسکوپی داشته باشد. با این حال، به عنوان مثال، او میگوید که برچسب زدن افراد بهعنوان «سمی» سازنده نیست، زیرا هیچ گفتگو و بازجویی در مورد معنای «سمی» یا نحوه نمایش آن در یک فرد یا موقعیت وجود ندارد. فراتر از نامگذاری و شناسایی اولیه یک شخص یا تجربه، مهم است که انگیزه های خود را در استفاده از آن برچسب در نظر بگیرید.
با داشتن واژگان جدید، افراد به درجات مختلف به اصطلاحاتی وابسته می شوند که رویدادها و افراد خاصی را در بر می گیرند تا یک بحث را تقویت کنند یا یک تجربه را توجیه کنند. داشتن زبان مشترک برای توصیف یک موقعیت دشوار میتواند به افراد کمک کند تا نگرانیهای خود را به طور مؤثرتری بیان کنند و پشتیبانی را به دست آورند، اما این اصطلاحات به همین راحتی میتوانند به سلاح تبدیل شوند. آیا شریک زندگی تان را به این دلیل متهم کردید که آنها حقایق را دستکاری کرده اند و شما را به زیر سوال بردن واقعیت خود سوق داده اند یا به این دلیل که می خواهید حرف آخر را بزنید؟ نصیر میگوید: «افرادی هستند که از این اصطلاحات در روابط شخصی استفاده میکنند، نه لزوماً همیشه بدخواهانه، بلکه بهعنوان راهی برای «برنده شدن» در بحث، بهعنوان راهی برای بیان نظرشان.»
هنگام استفاده از درمان-گفتار، قصد خود را در نظر بگیرید
به منظور تصحیح دوره زمانی که صحبت از درمان صحبت می شود، درمانگران می گویند ما باید در مورد استفاده های گذشته خود از این اصطلاحات فکر کنیم. به زمان اخیری که از درمان-گفتار استفاده کرده اید فکر کنید. قصد شما چه بود؟ چه پیامی را می خواستی برسانی؟ چرا به توصیفات عاطفی شدید کشیده می شوید؟ تناگلیا میگوید، اغلب، افراد زمانی که پاسخ استرس دارند از کلمهای مانند «تروما» استفاده میکنند. نصیر میگوید یا «گازلایتینگ» برای توصیف یک اختلاف استفاده میشود. فراتر از کوتاه نویسی احساسی که این کلمات ارائه می دهند، سرمایه گذاری کنید تا منبع واقعی ناراحتی خود را کشف کنید. نصیر میگوید: «توانایی تشخیص یک هیجان بخش مهمی از توانایی ما در تنظیم آن است. “میان اینکه کسی اشتباه می کند و کسی که عمداً اشتباه می کند تفاوت وجود دارد.”
باندینلی میگوید رفتارهایی را که تمایل دارید آنها را «سمی» یا «خودشیفته» میدانید بازجویی کنید تا توضیح دهید که چرا از آن عبارت استفاده کردهاید و چرا ممکن است در آینده دوباره از آن استفاده کنید. “چرا می گویم این سمی است؟” او می گوید. “آیا به این دلیل است که به من صدمه می زند؟ و این چه نوع آسیبی است؟» باز هم، می توان پذیرفت که فردی بدون آسیب شناسی اعمال خود، درد عاطفی را وارد کرده است.
باندینلی میگوید: اگر تا به حال به شخص دیگری برچسب «گفتار درمانی» زدهاید، به این فکر کنید که آیا تا به حال به روشی مشابه عمل کردهاید یا خیر. آیا لغو برنامهها در آخرین لحظه زمانی که آن را انجام میدهید تعیین مرز میکند اما وقتی توسط شخص دیگری انجام میشود، خودشیفتگی است؟
تناگلیا میگوید: شاید شما عادت کردهاید هنگام توصیف اختلافات یا عوامل استرسزا به شیوهای افراطی، تأیید اعتبار دریافت کنید. او میگوید: «اگر چنین است، این در مورد سیستم پشتیبانی ما و نیازهای ما چه میگوید؟» ممکن است درمان را مکانی سازندهتر برای جستجوی کمک عاطفی بیابید.
برای توصیف یک موقعیت از کلمات بیشتر، نه کمتر استفاده کنید
تناگلیا میگوید در حالی که صحبت کردن با درمان ذاتا بد نیست، از زبان بومی سوء استفاده میشود. ما باید مراقب باشیم که معنی کلمات خاص را یاد بگیریم و از زبان خاصی برای زمانی که این عبارات به طور دقیق اعمال نمی شوند استفاده کنیم. به عنوان مثال، “پیوند تروما” به معنای پیوند بیش از یک تجربه دشوار مشترک نیست. زمانی است که فردی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، ارتباط عاطفی با فرد آزارگر خود احساس می کند.
براون پیشنهاد میکند بهجای پیشفرض گفتار درمانی، از کلمات بیشتری برای توصیف تجربهتان استفاده کنید. او میگوید: «بسیاری از اوقات ما از اصطلاحات برای خلاصه کردن آنچه نیاز داریم استفاده میکنیم تا درک جهانی از چیزی داشته باشیم، بنابراین ما میگوییم گاز روشنایی زیرا فکر میکنیم همه به معنای آن خواهند رسید.» در واقع، ممکن است تصور شما از روشنایی گاز با برداشت دیگری متفاوت باشد. هنگامی که مراجعین از درمان-گفتار استفاده می کنند، براون از آنها می خواهد که رویداد را با جزئیات شرح دهند. به جای یکی دو کلمه، موقعیت و احساس خود را در چند جمله توضیح دهید. براون می گوید: «اگر می خواهید شخصی را خودشیفته خطاب کنید، منظور من چیست؟ منظورم این است که آنها را به عنوان خود مهمی تجربه کردم و واقعاً برای توجه به نیازهای دیگران وقت نمی گذاشتم. گفتن آن اشکالی ندارد زیرا این واقعاً به وضوح آنچه را که فکر می کنید بیان می کند.
صرفه جویی در درمان – برای درمان صحبت کنید
گفتار درمانی به بهترین وجه برای زمینه درمانی در نظر گرفته می شود که در آن یک متخصص می تواند تفسیرهای نادرست را تصحیح کند و برای توضیح بیشتر بخواهد. استفاده بیش از حد از این اصطلاحات می تواند اهمیت آنها را کمرنگ کند و تجربه شخصی را که به عنوان مثال با یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته برخورد کرده است، به حداقل برساند. به همین دلیل، براون پیشنهاد میکند که استفاده از اصطلاحات رایج سلامت روان را خارج از یک محیط مشاوره محدود کنید. او میگوید: «بیشتر مردم روز به روز گازگرفتگی را تجربه نمیکنند، مگر اینکه در رابطهای باشند که واقعاً در آن اتفاق میافتد». “باز هم، درمان زمینه خوبی برای کشف واقعی آنچه در آنجا اتفاق می افتد است.”
احساسات خود را شناسایی کنید، فضای کافی را برای توصیف آنها در نظر بگیرید و تجربه خود را تأیید کنید. آنچه شما احساس می کنید واقعی است. فقط ممکن است لزوماً تروما نباشد.