دبلیولوری برترام رابرتز 17 ساله بود، او را از بیمارستان به خانه فرستادند و تقریباً خونریزی کرد. او که باردار بود و خونریزی داشت، دو بار به بخش اورژانس نزدیکترین بیمارستان خود در ایندیانا مراجعه کرده بود و به او گفته شد که سقط جنین دارد، اما چون اسکن نشان داد که جنین همچنان ضربان قلب دارد، همچنین به او گفته شد که هیچ کاری نمی توانند انجام دهند. . چیزی که او برای پایان دادن به بارداری که به هر حال در حال پایان یافتن بود، نیاز داشت، سقط جنین بود – اما او میگوید که بیمارستان کاتولیک آن را انجام نمیدهد. «آنها این قدرت را داشتند که همان جا به بارداری من پایان دهند، زمانی که من از قبل خونریزی نسبتاً شدیدی داشتم، با شدت درد. در عوض، خود 17 ساله ترسیده ام را که قبلاً مادر دو فرزند بود، به خانه فرستادند.»
در آنجا برترام رابرتز سقوط کرد. چشمانش را می بندد و صحنه را تجسم می کند. “من یادم می آید که چه حسی دارد فکر می کنم در حال مرگ هستید. در آشپزخانه مادرم روی زمین دراز کشیدم و از حال رفتم.» او به بیمارستان منتقل شد تا اقدامات اورژانسی که می توانست زودتر انجام دهد.
او قبلاً دوقلو داشت که باردار شد و در ۱۶ سالگی ازدواج کرد (اگرچه این ازدواج دوام نیاورد). برترام رابرتز که اکنون 44 سال دارد در 25 سالگی هفت فرزند داشت. او می خواست یکی از این حاملگی ها را خاتمه دهد – سلامتی او خیلی زود پس از تولد قبلی اش در رنج بود و او یک والد مجرد بود که در فقر زندگی می کرد. به نظر غیرممکن بود که بچه دیگری داشته باشد، اما وقتی به کلینیک رسید، متوجه شد که نمی تواند هزینه سقط جنین را بپردازد. من را برگرداندند، و سپس در نهایت خیلی دور شدم. ضربه روحی ناشی از آن، حتی با وجود اینکه فرزندم را دوست دارم… من با باردار ماندن کنار آمدم، اما همه این کار را نمی کنند. من خوش شانس بودم – مادرم و مادربزرگم به من کمک کردند. این تنها دلیلی است که من موفق شدم. نمیتوانم تصور کنم که اگر آن را نداشتم، چطور میشد.» هر دوی این رویدادها – نیاز یا خواستن سقط جنین، اما عدم امکان سقط جنین – باور برترام رابرتز به حقوق باروری را متبلور کرد و او را در مسیری به عنوان یک فعال قرار داد.
برترام رابرتز، که خود را به عنوان یک زن غیر دودویی معرفی می کند، مدیر اجرایی صندوق Yellowhammer است، سازمانی مستقر در آلاباما که مراقبت از سقط جنین و کمپین هایی را برای عدالت باروری ارائه می دهد. وقتی از زوم صحبت میکنیم، برترام رابرتز – صمیمی، خندهدار، فقط شخصی که میخواهید شما را از یک موقعیت دشوار بیرون بیاورید – در خانه در توسکالوزا است، با یک پوستر زن شگفتانگیز درست پشت سرش. سازمان قبلی که او تأسیس کرد و هنوز هم با آن درگیر است، صندوق آزادی تولید مثل می سی سی پی (MRFF) اکنون توسط دو دخترش اداره می شود.
از آنجایی که پیشنویس رای لغو رو و وید، که حق قانونی سقط جنین را ایجاد کرده بود، فاش شد، برترام رابرتز میگوید: «من نمیتوانستم بخوابم، اما قبل از این، در خواب مشکل داشتم.» در ایالت هایی که او در آنها زندگی و کار کرده است، دسترسی به سقط جنین همیشه شکننده و به طور فزاینده ای محدود بوده است. می سی سی پی یک “قانون ماشه” دارد، به این معنی که اگر، همانطور که به نظر می رسد، Roe v Wade لغو شود، سقط جنین ممنوع خواهد شد. تقریباً مطمئناً در آلاباما و همچنین ایالت های همسایه نیز غیرقانونی خواهد شد، به این معنی که گزینه های زنان – حتی اگر توانایی پرداخت هزینه سفر را داشته باشند – بسیار محدود خواهد شد. این امر به طور نامتناسبی بر زنان رنگین پوست که حدود 67 درصد از سقط جنین ها را در آلاباما در سال 2019 به خود اختصاص داده اند، و همچنین افرادی که زیر سطح فقر زندگی می کنند، تحت تأثیر قرار می دهد که احتمال بیشتری برای مدیریت سقط جنین با قرص ها در معرض خطر گرفتار شدن دارند. جرم انگاری به طور نامتناسبی بر بدن های سیاه و قهوه ای می افتد، زیرا همیشه اینطور است. برترام رابرتز میگوید زایمان اجباری «مردم را میکشد. شما نمی توانید مردم را مجبور کنید که باردار بمانند و بعد انتظار نداشته باشید که مردم بمیرند، در حالی که زایمان خطرناک تر از سقط جنین است. و این فقط به طور کلی است، حتی مختص زنان سیاه پوست نیست.»
Yellowhammer و MRFF نه تنها هزینه سقط جنین را برای زنان فراهم کردهاند (از سال 2020، Yellowhammer کلینیک خود را دارد، اما هر دو صندوق به زنان امکان میدهد تا به کلینیکها در سراسر خطوط ایالتی دسترسی داشته باشند)، بلکه هزینه حمل و نقل، هزینههای مراقبت از کودکان و غذا را نیز بپردازند. برترام رابرتز عدالت باروری را فراگیر میداند – نه تنها امکان دسترسی به سقط جنین و پیشگیری از بارداری را فراهم میکند، بلکه از خانوادهها برای مراقبت از کودکانی که از قبل دارند حمایت میکند. ما همچنین در حال انجام کار در مورد سقط جنین خودگردان هستیم تا مطمئن شویم که مردم می دانند چگونه از قرص ها به طور ایمن استفاده کنند.”
برترام رابرتز یک مسیحی بنیادگرا بزرگ شد و با این باور بزرگ شد که سقط جنین شیطانی است. در دوران کودکی، او در «رویدادهای ضدانتخاب زیادی» شرکت میکرد. به من گفته شد که من یک بازمانده از “هولوکاست پس از Roe” هستم.” یک لبخند تلخ و آنها به طور خاص به من میگفتند که باید بسیار سپاسگزار باشم که مادر سفیدپوستم تصمیم گرفت من را به دنیا بیاورد، زیرا او یک بچه سیاه پوست را باردار بود. سپس می گوید: «زندگی اتفاق افتاد و من یک مادر و همسر نوجوان شدم. من بارها و بارها و بارها باردار شدم، و شما تازه فهمیدید که هیچ موضوعی به اندازهای که فعالان ضد سقط جنین تلاش میکنند آن را نشان دهند سیاه و سفید نیست.»
او همیشه یک فعال بوده است – زمانی که حدود 11 سال داشت، در مدرسه دادخواستی را آغاز کرد تا سرایداری را که به کودکان قلدری می کرد اخراج کند. در دهه 20 خود، او به یک کالج محلی رفت و علیرغم داشتن دو فرزند آخرش در مدت حضورش در آنجا، موفق شد. او در 27 سالگی بورسیه ای را برای دانشگاه ایالتی جکسون در می سی سی پی دریافت کرد و فرزندانش را در حالی که در رشته علوم سیاسی تحصیل می کرد به مادرش واگذار کرد. او هر شب با آنها تماس می گرفت و هر شب را صرف علامت زدن تکالیفشان می کرد. در سال سوم به آنها اجازه داده شد که بیایند و با او در محوطه دانشگاه زندگی کنند.
دانشگاه – جایی که او عدالت نژادی و مبارزات فمینیستی را پذیرفت – او را سیاسی کرد. به عنوان یک دانش آموز بزرگتر و مادر هفت فرزند، دانش آموزان جوان به دنبال او بودند که آیا باردار هستند و می خواهند سقط جنین کنند. وقتی مردم نیاز داشتند بفهمند که چگونه به یک کلینیک بروند یا چگونه پول دریافت کنند، من به نوعی آن شخص بودم. او همچنین بخشی از گروهی بود که میجنگیدند تا دانشگاه خشونت خانگی را که در محوطه دانشگاه شاهد بود جدی بگیرد (قبل از دانشگاه، او از آزار خانگی جان سالم به در برده بود). در این مدت، یکی از دانش آموزان به نام لاتاشا نورمن توسط دوست پسرش کشته شد. برترام رابرتز می گوید: «ما می توانستیم کار پیشگیرانه واقعی انجام دهیم. یکی از درسهایی که از آن آموختم این است ما به ما کمک کن خوب است که روی سیاست و درون نظام کار کنیم، اما در عین حال، ما را هم گرفتیم. این واقعاً روی کاری که اکنون انجام می دهم تأثیر گذاشت.»
او در زمانی که می سی سی پی در حال بررسی «اصلاح شخصیت» بود، بیشتر درگیر حقوق سقط جنین شد، که در صورت تصویب، زندگی را به عنوان لحظه لقاح تعریف می کرد، اما توسط رأی دهندگان رد شد. او که با شاخه محلی سازمان ملی زنان (NOW) درگیر بود، تنها کسی بود که به تلویزیون رفت تا در مورد موضوع آتش زا سقط جنین صحبت کند. او میگوید: «بسیاری از مردم مشاغلی برای از دست دادن داشتند. برترام رابرتز به دلیل مشکلات مزمن سلامتی قادر به کار نبود. او با خنده میگوید: «نمیتوانید من را از معلولیت اخراج کنید. “چی کار می خوای بکنی؟ مرا از مراقبت از فرزندانم اخراج کنید؟» بامزه و نیرومند، او یک ارتباط دهنده طبیعی است و به تعبیرهایی مانند “سلامت باروری” نمی پردازد. «سقط جنین! کلمه را بگویید، در غیر این صورت بسیاری از اوقات مردم حتی نمی دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنید. بنابراین این کار من شد. من خانم سقط جنین می سی سی پی شدم.»
تا سال 2013، او زنان را به کلینیک ها همراهی می کرد. این چه شکلی بود؟ مکث می کند. من نمی گویم که آماده نبودم، زیرا می دانستم آنها چه هستند [the anti-abortion protesters outside clinics] قرار بود اینطور باشند، اما فکر نمیکنم انتظار داشته باشم که آنها اینقدر شخصی باشند. مثل این بود که آنها درباره من تحقیق کردند – آنها می دانستند که من چند فرزند دارم، آنها می دانستند که چه زمانی آنها را دارم. دختران نوجوانش با او میرفتند و برترام رابرتز به خاطر میآورد که معترضان آنها را «جزبل» خطاب میکردند. “مثلا، چه کسی این کار را می کند؟” او می گوید. “آنها می آمدند تا [my daughter] و بگویید: «چند سقط جنین انجام دادی که اینقدر مشتاق کشتن کودکان سیاهپوست بودی؟» او با لبخندی بدبینانه میگوید: «برترام رابرتز آماده نبود تا درباره تاریخ سیاهپوستان به من سخنرانی کنند. جسارت این سفیدپوستان!» آنها به او می گفتند که یک روز او هم مثل نازی ها محاکمه خواهد شد. خوب، متشکرم، افرادی که فکر می کنند The Handmaid’s Tale یک فن است. لطفا لعنتی را از سر راه من بردارید.» او اکنون ایمیل های توهین آمیز دریافت می کند، از جمله ایمیلی در این هفته که با گفتن اینکه مادرش باید او را سقط می کرد به پایان رسید. او میخندد و میگوید: «هیچ چیز آنقدر ضد سقط نیست که فکر کنی من باید سقط شوم.»
برترام رابرتز با زنانی ملاقات میکرد که گاهی چند دلار کمبود داشتند، گاهی اوقات بیشتر، که نمیتوانستند هزینه سقط جنین خود را بپردازند، و بنابراین او برای جمعآوری پول تلاش میکرد. در ابتدا بودجه از طریق NOW تأمین شد، سپس در سال 2015 او MRFF را به عنوان یک سازمان جداگانه تأسیس کرد. واقعاً از دیدن افرادی که کرایه تاکسی نداشتند و گرسنه آمدند، نتیجه گرفت. نیاز خیلی زیاد است.» گاهی اوقات دسترسی به سقط جنین به معنای ساعتها سفر است و زنان به برترام رابرتز میگویند که برای سفر غذا دارند، «اما واقعاً منظورشان این است که یک جعبه غلات روی کوپنهای غذایی خود میخرند».
شهرت MRFF افزایش یافت. او میگوید در یک نقطه، هفتهای 100 تماس میگرفت. هیچ راهی برای بازگشت به این تعداد از مردم وجود ندارد و ما بی پول بودیم.» برای کنار آمدن با عقب ماندگی، مجبور شد چند ماه تعطیل شود. اکنون MRFF حدود 20 تماس در هفته دریافت می کند، “و ما می توانیم به حدود نیمی از آنها کمک کنیم”. (Yellowhammer 50 تا 60 تماس در هفته دریافت می کند.)
او می گوید که اکثر زنانی که به این خدمات دسترسی دارند، «از طبقه کم درآمد یا کارگر هستند و در حال حاضر بچه دارند. آنها تصمیمی که می گیرند را درک می کنند. و برخی از مردم فقط نمی خواهند بچه دار شوند.” آنها شامل زنانی می شوند که جراحی عقیم سازی آنها ناموفق بوده است. «افرادی که از روشهای پیشگیری از بارداری استفاده میکردند و با شکست مواجه میشدند، افرادی که پیشگیری از بارداری آنها خراب شد، جوانانی که طعمه یا مورد حمله قرار میگرفتند، مادربزرگهایی که فکر میکردند در یائسگی هستند. افرادی که سقط جنین می کنند افرادی هستند که شما می شناسید. این چیزی است که من در مراقبت از سقط جنین یاد گرفته ام. او می گوید که سقط جنین به سادگی بخشی از مراقبت های بهداشتی باروری گسترده تر است. شما هرگز نمی دانید بارداری که طبق برنامه پیش می رود چه زمانی به بارداری تبدیل می شود که در آن به مراقبت های سقط جنین نیاز دارید. جسارتی که برخی از مردم باید فکر کنند، “این هرگز نمی تواند من باشم…” من در 17 سالگی نیاز به سقط جنین را انتخاب نکردم. من یک فرد کاملاً طرفدار زندگی بودم و هرگز سقط جنین نکردم و تقریباً بمیرم زیرا هیچ کس به من نمی دهد.»
در نهایت، او می گوید، هیچ کس نباید احساس کند که انتخابی برای آنها انجام شده است. “شما باید حمایت داشته باشید، چه پدر و مادری را انتخاب کنید، چه سقط جنین کنید.” او لبخند می زند، به وضوح از مبارزه ناامید شده اما برای آن آماده است. من نمیدانم موضوع چیست. چه چیزی در این سخت است؟»