مطالعه نشان می دهد که انتقال شیستوزوم در واقع زمانی که جمعیت حلزون ها کم است می تواند بالاترین باشد —


شیستوزومیازیس یک بیماری ناتوان کننده است که توسط یک کرم انگلی ایجاد می شود که قبل از آلوده کردن افراد در حلزون های آب شیرین ایجاد می شود. از بین بردن جمعیت حلزون ها با آفت کش ها یکی از روش های کنترل شیوع این بیماری است که به عنوان “تب حلزون” نیز شناخته می شود.

با این حال، یک مطالعه جدید به رهبری دانشگاه اموری نشان می‌دهد که انتقال شیستوزوم زمانی که جمعیت حلزون‌های آب شیرین کم باشد، می‌تواند در واقع بالاترین میزان را داشته باشد. مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم این مطالعه را برای اولین بار نشان داد که چگونه اندازه جمعیت حلزون آب شیرین با میزان آلودگی انگلی آن ارتباط دارد.

دیوید سیویتلو، استادیار زیست شناسی و نویسنده اصلی Emory می گوید: «ما نشان داده ایم که هر چه تعداد حلزون های شما در یک منبع آب شیرین بیشتر باشد، از نظر تعداد انگل هایی که آزاد می کنند، خطر هر حلزون منفرد کمتر است. از مطالعه قدرت باورنکردنی یافته ما این است که هم در میدان، با استفاده از مکان‌های انتقال طبیعی و هم در یک زمینه تجربی، از طریق آزمایش‌های آزمایشگاهی در فضای باز، این اثر را نشان داده‌ایم.

این تحقیق پیامدهای مهمی را برای سیاست‌هایی با هدف کاهش انتقال شیستوزومیازیس به همراه دارد. انگل هایی که باعث شیستوزومیازیس می شوند، یکی از مهم ترین بیماری های استوایی نادیده گرفته شده در نظر گرفته می شود، در حال حاضر بیش از 200 میلیون نفر را مبتلا کرده اند.

Civitello می‌گوید: «نتایج ما نشان می‌دهد که اگر دوز سنگینی از آفت‌کش‌ها را برای کاهش جمعیت حلزون‌ها استفاده کنید، عفونت‌پذیری حلزون‌های باقی‌مانده ممکن است واقعاً افزایش یابد.» اساساً کشتن هر حلزونی غیرممکن است و بنابراین شما زمینه را برای افزایش خطر عفونت فراهم می‌کنید. با شروع بهبودی جمعیت حلزون‌ها، داده‌های ما به ما می‌گویند که این زمان با پتانسیل بسیار بالایی برای انتقال انگل‌ها به انسان است. “

آزمایش‌های آزمایشگاهی قبلی نشان داده بود که وقتی یک حلزون آب شیرین آلوده به این انگل به خوبی تغذیه می‌شود، می‌تواند در مقایسه با حلزونی که کمتر تغذیه شده باشد، روزانه هزاران انگل تولید کند. در واقع، یک حلزون آلوده کم‌تغذیه ممکن است به اندازه یک انگل در روز تولید کند.

Civitello می گوید: «به طور کلی، زمانی که یک حیوان نیاز به مبارزه با نوعی عفونت دارد، به داشتن تغذیه مناسب برای حمایت از سیستم ایمنی کمک می کند. به نظر می‌رسد در این حلزون‌های آب شیرین برعکس است. وقتی حلزون‌ها پر از انرژی هستند، مواد مغذی بیشتری برای انگل‌ها فراهم می‌کند تا از آنها بدزدند و تولید مثل کنند.

عفونت های مزمن شیستوزومیازیس باعث عوارض قابل توجهی در جنوب صحرای آفریقا و بخش هایی از خاورمیانه، آمریکای جنوبی و آسیای جنوب شرقی می شود. چرخه این بیماری بین انسان و حلزون های آب شیرین است که در منابع آبی زندگی می کنند، جایی که افراد ممکن است حمام کنند، لباس ها و ظرف های خود را بشویند و آب را برای مصارف خانگی جمع آوری کنند. کودکانی که دوست دارند در آب بازی کنند، به ویژه در معرض خطر عفونت هستند.

زمانی که تخم‌های کرم‌های انگلی در آب بیرون می‌آیند، لاروها درون حلزون‌ها فرو می‌روند. هنگامی که لاروها به کرم‌های شناگر تبدیل می‌شوند، از میزبان حلزون خود بیرون می‌روند و به آب بازمی‌گردند. سپس این کرم‌های شنا می‌توانند در پوست افرادی که در تماس با آب هستند نفوذ کنند.

کرم‌ها در داخل میزبان انسان خود وارد رگ‌های خونی می‌شوند و در آنجا گلبول‌های قرمز خون را برای سوخت می‌خورند و در بزرگسالی بالغ می‌شوند، جفت می‌شوند و جفت می‌شوند. ماده در روز صدها هزار تخم می گذارد. بسیاری از تخمک ها از طریق مدفوع و ادرار دفع می شوند که دوباره وارد منابع آب می شوند و چرخه عفونت را ادامه می دهند. با این حال، برخی از تخم‌ها در بافت‌ها و اندام‌های میزبان انسان قرار می‌گیرند که منجر به واکنش‌های ایمنی و آسیب تدریجی به اندام‌هایی مانند کبد، مثانه، کلیه‌ها و دستگاه ادراری تناسلی می‌شود. یکی از علائم کلاسیک عفونت مزمن وجود خون در ادرار است.

داروی تجویزی پرازیکوانتل شیستوزومیازیس را درمان می کند اما محدودیت هایی دارد. سیویتلو می‌گوید: «یک مشکل این است که این دارو شیستوزوم‌های بالغ بالغ را در انسان می‌کشد، اما شیستوزوم‌هایی را که فقط پنج یا شش هفته از عمرشان می‌گذرد و هنوز در حال بلوغ هستند، نمی‌کشد».

و یک درمان دارویی بعدی عفونت را در محیط از بین نمی برد.

Civitello می‌گوید: «در سال‌های اخیر به رسمیت شناخته شده است که کنترل مؤثر حلزون‌های آب شیرین، همراه با درمان افراد، برای مختل کردن انتقال شیستوزومیازیس مورد نیاز است». با این حال، در بسیاری از موارد، سیاست های کنترل حلزون برای چندین دهه به روز نشده است.

برای مقاله PNAS، محققان می‌خواستند بررسی کنند که آیا تأثیر مصرف غذا بر میزان آلودگی تک تک حلزون‌های آب شیرین در آزمایشگاه به جمعیتی در طبیعت می‌رسد یا خیر. فرضیه آنها این بود که هرچه جمعیت حلزون ها بیشتر باشد، حلزون ها باید بیشتر برای منابع غذایی رقابت کنند و سطح انرژی آنها و میزان آلودگی آنها کاهش یابد.

آنها تحقیقات میدانی را در منطقه موانزا تانزانیا که در آن شیستوزومیازیس بومی است، با همکاری موسسه ملی تحقیقات پزشکی تانزانیا مرکز موانزا انجام دادند. آب روان در روستاهای این منطقه قابل دسترسی نیست و بسیاری از مردم از حوضچه‌های آب سطحی و چاه‌های باز دستی حفر می‌کنند که چشم‌انداز خاک رسی را پر کرده است.

محققان دریافتند که حلزون‌های جمع‌آوری‌شده از این منابع آبی که جمعیت حلزون‌ها متراکم بودند، عفونی ضعیفی داشتند. در مقابل، در منابع آبی که جمعیت حلزون ها کم بود، میزان آلودگی انگلی آنها بالا بود.

آزمایش‌های آزمایشگاهی در فضای باز، که با همکاری دانشگاه فلوریدا جنوبی انجام شد، بیشتر نشان داد که چگونه رشد جمعیت حلزون از چگالی کم به بالا، قبل از اینکه رقابت بار دیگر عفونت‌پذیری را کاهش دهد، انفجاری از عفونت را در بین جمعیت ایجاد می‌کند.

Civitello: “نتایج ما نشان می دهد که اگر بدنه های آبی را به ندرت با یک آفت کش برای کنترل حلزون ها درمان کنید، به احتمال زیاد به زودی جمعیت حلزون ها را با نرخ عفونت بالاتری خواهید دید که به طور بالقوه موجی از انتقال به مردم ایجاد می کند.” ممکن است بهتر باشد یا اصلاً از آفت‌کش استفاده نکنید یا برای جلوگیری از برگشتن حلزون‌ها، آفت‌کش را به دفعات بیشتر استفاده کنید.»

آزمایشگاه Civitello قصد دارد به همکاری با همکارانش در تانزانیا برای جمع‌آوری داده‌های دقیق‌تر برای کمک به توسعه مؤثرترین روش‌های کنترل حلزون‌های آب شیرین، برای استفاده در ترکیب با سایر روش‌های پیشگیرانه برای شیستوزومیازیس ادامه دهد.

Civitello می‌گوید: «یکپارچه‌سازی اکولوژی یک پاتوژن با مداخلات بیماری‌های انسانی و اقدامات کنترلی مهم است.

نویسندگان مشترک PNAS عبارتند از: Safair Kinung’hi، Teckla Angelo، Moses Mahalila و Jenitha Charles (موسسه ملی تحقیقات پزشکی مرکز موانزا). جیسون رور (دانشگاه نوتردام)؛ کارنا نگوین، ریچل هارتمن، نایما استارکلوف و لیندا بردلی (بخش بیولوژی Emory). آندرس مانریک (دانشگاه فلوریدا)؛ برایان دلیوس (دانشگاه دوکسن)؛ و راجر نیسبت (دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا).

این کار توسط مؤسسه ملی آلرژی و بیماری‌های عفونی ایالات متحده، بنیاد ملی علوم، مؤسسه ملی بهداشت، و مؤسسه علوم بالینی و ترجمه ایندیانا پشتیبانی شد.