در یک جاده شیب دار به بالای یک خط الراس، همه چیزهای دنیوی از بین می روند.
از اینجا، بین تپههای اطراف منطقه رودخانههای شمالی NSW، حجم عظیم کوه Wollumbin Mt Warning آشکار میشود – کنارههای جنگلی آن مه آبی است، قله صخرهای آن در آفتاب میدرخشد. عقابهای دم گوهای بر روی آبگرمهای بالا سوار میشوند و جنگلهای بارانی مملو از حیات وحش به هر جهت میروند.
بیش از 10 سال پیش مت اوتلی به این مکان، Uki در توید شایر، عقب نشینی کرد. این نوازنده، هنرمند و نویسنده کتاب کودک در محاصره یک گروه کر پرنده پرندگان زندگی می کند. در این خانه – پناهگاه او – از درد گذشته اش آرامش یافته است.
اوتلی همیشه نسبت به صدمه و زیبایی جهان حساسیت بالایی داشته است. این چیزی است که او با قهرمان جوان در آخرین نسخه اش، درخت خلسه و غم غیر قابل تحمل، به اشتراک می گذارد. این یک پروژه تاریخی است که نه تنها از کتاب، بلکه یک قطعه سمفونیک همراه آن بر روی سی دی، که توسط ارکستر چک اجرا شده است، و یک انیمیشن 50 دقیقه ای ایجاد شده از 74 نقاشی و تصویر کتاب است که در سالن های کوچک نمایش در سراسر کشور نمایش داده می شود.

داستان پسری را دنبال می کند که مانند اوتلی همه چیز را متفاوت می بیند. هدیه او چیزهای بسیار زیبایی را به او نشان داد که او را به گریه انداخت. اما او را با درد دیگران نیز عذاب می داد که باعث می شد احساس بی حسی کند. روایت حول استعاره درختی است که در درون او رشد می کند: گلش خلسه است، میوه اش غم است. این اختلال از اختلال دوقطبی اوتلی الهام گرفته شده بود که در دهه 40 زندگی او تشخیص داده شد.
او میگوید: «درخت واقعاً از یکی از تجربیات روانپریشی خودم بیرون آمد، جایی که فکر میکردم چیزی در درونم رشد میکند. “این گیاهی بود که طبیعتی گلدار داشت. این چیزی است که می خواستم بیان کنم.»
در کتاب، درخت به یک گاو در حال پرواز، یک خزنده، و سپس به یک پرنده آبی تبدیل میشود که در میان کوهها و اقیانوسها پرواز میکند و به دنیای «زیبایی و شگفتی» تبدیل میشود. تمام مراحل سفر نمایانگر مراحل روان پریشی است – مانند شهری باستانی، زمانی که با حاکمی خودمحور با بدن پیازی عظیم یک حشره روبرو می شود.

اوتلی میگوید: “او نوعی خود کودکی است که در قلب روان پریشی قرار دارد.” وقتی شما در آن حالت هستید، دیگری وجود ندارد. دنیا خیلی منحرف شده است و شما سعی می کنید راه خود را در آن طی کنید.
پسر با پرواز بر فراز درهها و تپهها، مراحل شکنندگی و مکاشفه را در تاریکی و طوفان طی میکند – تا اینکه با «سکوت» و امید به دنیا و خودش بازمیگردد.
همانطور که در تراس او مشرف به منظره طبیعی نشسته ایم، کیک های تازه پخته شده توسط شریک Ottley، تینا ویلسون، روی میز قرار می گیرند. اوتلی مردی مهربان، ظریف و زیبا با موهای بلند و سفید است. او که یکی از محبوب ترین نویسنده-تصویرگران کشور است، روی بیش از 40 عنوان کار کرده است – از جمله کتاب سال گذشته نخست وزیر برنده جایزه ادبی برای کودکان، چگونه پرنده بسازیم، نوشته مگ مک کینلی.

اما او می گوید که دامنه خلاقیت او بهای وحشتناکی را به همراه داشته است. اوتلی تا اواسط 40 سالگی اش به درستی برای اختلال دوقطبی نوع 1 تشخیص داده شد و تحت درمان قرار گرفت. تا آن زمان، او دوره های ترسناک بی شماری از شیدایی و افسردگی، دوره های روان پریشی که به بخش های روانی ختم می شد و دو اقدام به خودکشی را متحمل شده بود.
اوتلی میگوید: «من تواناییهای خلاقانهای در سطح بالایی داشتهام که نتیجه دوقطبی بودن است – اما هزینه زیادی برای آن است. «اگر میتوانستید به یک دکمه جادویی دسترسی داشته باشید که این بیماری را خاموش میکند، اکثر مردم به دلیل خلاقیت نه میگویند. اما من می گویم بله.
“اگر می توانستم زندگی خود را بدون هیچ خلاقیتی دوباره زنده کنم، اگر می توانستم این بیماری را خاموش کنم و زندگی آرام و با ذهنی آرام داشته باشم، این کار را می کردم.”
او مریضی خود را پنهان می کرد و زندگی مخفیانه و شرمساری داشت. در دوران نوجوانی او «به زمین می رفت یا به اتاق من می رفت و آن را بیرون می زد. تا زمانی که به 40 سالگی رسیدم، با آن احساس تنهایی میکردم.»
اوتلی 11 سال اول زندگی خود را در زمانی که این کشور برای استرالیایی ها خطرناک تر می شد در پاپوآ گینه نو گذراند. زمانی که او نه ساله بود توسط مردی مورد تجاوز جنسی قرار گرفت، ضربه ای که او معتقد است ممکن است زمینه ژنتیکی برای اختلال دوقطبی را ایجاد کرده باشد.
روشی که برای من توضیح داده شده این است که شما اساسا تعدادی ژن را به ارث می برید که – وقتی روشن می شوند – شروع به تجربه بیماری می کنید. این می تواند ضربه ای باشد که این ژن ها را روشن کند.»
در دهههای بعد، هر چه تلاش میکرد، بیماریاش منتظر بود تا او را بگیرد و به پایین بکشاند. حالش بد می شد، تصادف می کرد و می سوخت و می دوید. او در مدرسه شکست خورد – “من فقط نمی توانستم این کار را انجام دهم” – و پدر و برادرش را دنبال کرد تا به عنوان یک انباردار کار کند، اما می گوید که “در این نوع کار خوب نبود”. او در مدرسه هنر جولیان اشتون تحصیل کرد، حالش بد شد، دوباره به بوته رفت. بازگشت به بوته “الگو” شد. او در دانشگاه ولونگونگ در رشته موسیقی تحصیل کرد، اما نتوانست آن را تکمیل کند. او می گوید: «در واقع هیچ مدرک تحصیلی ندارم.

Ottley همچنین دارای synaesthesia، یک بیماری عصبی است. “صدا شروع به رنگارنگ شدن می کند و من اشکال زیادی می بینم و نسبت به صدا و نور حساس می شوم.” در یک تمرین با نوازندگان، او میتواند تشخیص دهد که آیا کسی کمی بیتفاوت است، «چون رنگش اشتباه است».
درخت خلسه و غم غیر قابل تحمل در دو دوره بیماری پیدایش شد. طی یک قسمت شدید در سال 2010، اوتلی توانایی درک گفتار را از دست داد. او میگوید، اما موسیقی کاملاً شفاف بود، بنابراین شروع به نوشتن موسیقی کردم.
«صدایی که می شنیدم 97 ساز بود. من یک خانواده زهی 50 نفره، یک کلارینت باس، یک فاگوت میخواستم.» این تبدیل به اورتور موسیقی متن سمفونیک کتاب می شود، با اوج های پرهیاهویی که به نوحه های زاری می افتند. ضبط شده توسط ارکستر فیلارمونیک برنو و گروه کر 40 صدایی فیلارمونیک چک برنو، صدای روان پریشی است.

«اگر شروع به ایجاد صدای ارکستری در سر خود کنید و حالتان خوب نشود و دچار روان پریشی شوید، در واقع می توانید صدای آن را بشنوید که انگار بیرون است. این یک فوگ 68 قسمتی است که قرار است هیاهوی سر و صدا را در سر یک فرد نشان دهد، خواه صدای چندگانه باشد یا هر نوع توهم شنیداری دیگری که در حال رخ دادن است، و فقط غیر قابل تحمل می شود و شما فقط می خواهید متوقف شود.
چند سال بعد، با نگه داشتن یک دفترچه بهبودی پس از یک قسمت جدی دیگر، شعری را نوشت که تبدیل به متن درخت خلسه شد. “این فقط به نوعی از جهان خارج شد.”
برای دریافت ایمیل فرهنگ و سبک زندگی آخر هفته گاردین استرالیا ثبت نام کنید
ساخت موسیقی دو سال طول کشید و نقاشی 74 اثر هنری سه سال طول کشید. با هم یک برجستگی است کار برای بزرگسالان و کودکان؛ سفری درخشان، شدید و در نهایت زیبا از مراحل روان پریشی، و از طرف دیگر. اوتلی میگوید: «من میخواستم یک تجربه استعاری ایجاد کنم که مستقیماً به مراکز عاطفی برود تا به مردم تجربهای درونی از احساسش بدهم.
من فکر میکنم هنرها مجرای مستقیمی برای تفکر عاطفی عمیقتر ما هستند که تفکر منطقی و سطحی را دور میزند و میتواند دقیقاً در قلب احساسات ما در مورد چیزی قرار گیرد.»
هدف اوتلی بیاعتنایی به بیماری روانی، روشن کردن تجربه کسانی است که با اختلال دوقطبی زندگی نمیکنند و از کسانی که این بیماری را دارند حمایت میکند. او میگوید: «احتمالاً پیام این است که نمیتوان در مورد قضاوت بود. “من فکر می کنم همه چیز را می توان از طریق همدلی به دست آورد. من مردم را تشویق می کنم که در مورد آن جنبه های زندگی خود یا افکاری که در مورد آسیب رساندن به خود یا آسیب رساندن به دیگران دارند احساس تحقیر نکنند. واقعاً، واقعاً از مراحل اولیه در مورد این چیزها باز باشیم. به دلیل شرم عمیقی که این چیزها را احاطه کرده است، مردم تا زمانی که خیلی دیر شده است، بسته می مانند.

“شما می توانید تشخیص دهید، می توانید درمان کنید. به دنیا بروید و افرادی را که باید با آنها صحبت کنید پیدا کنید و برای رفتارهایتان از آنها طلب بخشش کنید و خودتان را نیز ببخشید. این شرایط از بین نمی رود، اما زندگی ادامه دارد و شما می توانید آرامش پیدا کنید.
خلاقیت همیشه نجات اوتلی بوده است – “من همیشه می توانستم به آن روی بیاورم” – اما این عشق شریک زندگی و دوستانش است که او را به آرامش نسبی رسانده است.
به همین ترتیب، کتاب او با شنیدن صداهای دوردست کسانی که او را دوست داشتند و با او تماس می گیرند، به پایان می رسد.
او صدا زد: “من اینجا هستم”. و به این ترتیب او به دنیا بازگشت. و هنوز درخت خلسه و اندوه غیرقابل تحمل در او بود. و هنوز هم گل می رویاند. و باز هم ثمر داد.
-
درخت خلسه و غم غیرقابل تحمل آن را در حال حاضر از طریق Dirt Lane Press منتشر کنید. این انیمیشن 23 ژوئن در دانشگاه سیدنی، 18 و 21 آگوست در گالری پرتره ملی در کانبرا و 21 و 22 سپتامبر در کتابخانه دولتی در پرث نمایش داده می شود.