دنباله ای از وظایف در آزمایشات fMRI در آموزش ناوبری مجازی و واقعی با EyeCane. (الف) پارادایم درون اسکنر. سه نوع بلوک وجود داشت که هر دو گروه بر روی آنها آزمایش شدند، در حالی که تمرین فقط بر روی یک بلوک و فقط توسط گروه نابینا انجام شد. 3 بلوک عبارت بودند از آموزش ماز 1 (که در آن نابینایان آموزش دیده بودند)، ماز 2 بدون تمرین (که در آن نابینایان آموزش ندیده بودند) و یک کار درهم (که به عنوان وظیفه کنترل استفاده می شد). هر بلوک 4 بار در هر اجرا تکرار شد و 2 بار در هر روز اسکن وجود داشت. (ب) پروتکل آزمایشی شامل یک اسکن fMRI قبل از آموزش و به دنبال آن 3 روز آموزش در هر دو محیط واقعی و مجازی و یک اسکن پس از آموزش بود. (C) دستگاه EyeCane، یک دستگاه جایگزین حسی بینایی به شنوایی (SSD) منحصر به فرد است که اطلاعات فاصله را در صداها ترسیم می کند. (د) راه اندازی ماز 1 آموزش. اعداد با نرخ خطا مطابقت دارند و بر اساس انحراف از مسیر صحیح هستند. (E) راه اندازی پیچ و خم رمان 2 بدون آموزش. اعداد با نرخ خطا مطابقت دارند و بر اساس انحراف از مسیر صحیح هستند. (F) نقشه های حرارتی مسیر طی شده توسط گروه های CB قبل از تمرین، CB پس از تمرین و بینایی در تمرین ماز 1 در طول اسکن برای هر یک از گروه ها. نقشه حرارتی نشان دهنده مقدار زمانی است که هر شرکت کننده در مناطق مختلف پیچ و خم برای هر دو شرایط PRE (پیش تمرین) و POST (پس از آموزش) سپری می کند. زمان صرف شده در هر نقطه با محاسبه زمان بین 2 ضربه کلید (یک ضربه کلید نشان دهنده یک مرحله) تعریف شد، به روش های STAR مراجعه کنید. رنگ های داغ تر نشان می دهد که به طور متوسط، شرکت کنندگان در آن گروه زمان بیشتری را در آن مکان سپری کردند. نقشه های حرارتی نشان می دهد که در شرایط پس از تمرین، شرکت کنندگان نابینا توانستند خروجی پیچ و خم را مشابه افراد بینا پیدا کنند. اعتبار: زیست شناسی کنونی (2023). DOI: 10.1016/j.cub.2023.02.025
یک مطالعه جدید توسط محققان موسسه فناوری و شناخت مغز دانشگاه رایشمن به سرپرستی پروفسور امیر آمدی نشان داده است که مناطق ناوبری بصری در مغز را می توان با استفاده از صدا فعال کرد. با عبور از پیچ و خم ها با استفاده از اطلاعات صوتی به جای اطلاعات بصری پس از آموزش، مناطق ناوبری بصری فعال شدند.
این یافته پیامدهای هیجانانگیز متعددی دارد، از جمله یافتههای برنده جایزه نوبل نظریه دورههای بحرانی و راههای جدیدی برای آموزش شناختی بهمنظور تشخیص بالقوه و پیشگیری از بیماری آلزایمر فراهم میکند.
این تیم طی سالهای گذشته مجموعهای از مطالعات را انجام دادند که باورهای مرسوم در مورد عملکرد مغز انسان را به چالش میکشید. ادعا می کند که مغز بر اساس وظایف تقسیم می شود، نه تقسیم پذیرفته شده معمول بر اساس حواس (ناحیه بینایی، ناحیه شنوایی، و غیره). این مطالعات از دستگاههای جایگزین حسی (SSD) استفاده کردند که ابزارهای قابل توجهی هستند که اطلاعات حسی را از یک حس به حس دیگر منتقل میکنند.
به عنوان مثال، SSD ها می توانند با تبدیل اطلاعات بصری به صدا به افراد کم بینا کمک کنند تا ببینند. پس از آموزش، افراد می توانند اشکال، مکان اشیاء، کلمات، حروف و حتی چهره ها را زمانی که از طریق صدا نمایش داده شوند، شناسایی کنند. نشان داده شده است که آموزش بر روی SSD ها حتی بر روی افراد 40 تا 60 ساله موثر است و این ایده را زیر سوال می برد که دوره های بحرانی برای رشد حواس وجود دارد.
تئوری کلاسیک دورههای بحرانی نشان میدهد که حواس فقط در اوایل زندگی، در دوران کودکی، از طریق قرار گرفتن در معرض مناظر، صداها و غیره رشد میکنند. و اگر در این دوره رشد نکنند، بعداً نمی توان از آنها استفاده کرد. این واقعیت که از SSD ها می توان برای آموزش موثر تا بزرگسالی استفاده کرد، نشان می دهد که نظریه دوره های بحرانی نیاز به تجدید نظر دارد.
با در نظر گرفتن این موضوع، این مجموعه از تحقیقات نشان داده است که مغز را می توان از طریق این آموزش برنامه ریزی مجدد کرد تا مناطق بینایی در مغز حتی در افرادی که تجربه بصری صفر دارند نیز فعال شوند.
این دستگاههای غیرتهاجمی، SSD، فرصتهای منحصربهفردی را در اختیار محققان قرار میدهند تا ببینند که مناطق مختلف مغز چگونه وقتی اطلاعات مرتبط از حس دیگری میآیند، واکنش نشان میدهند. محققان در این مطالعه جدید با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fmri)، تاثیر استفاده از SSD ها را بر نواحی بصری سازماندهی شده از طریق رتینوتوپیک مغز، در این مورد به ویژه ناحیه V6، که مسئول ناوبری بصری و درک حرکت است، بررسی کردند.
نتایج این مطالعه نشان میدهد که از طریق آموزش کوتاه مدت با EyeCane، یک SSD که اطلاعات فضایی پیرامون بصری را از طریق صداها منتقل میکند، حتی افرادی که به طور مادرزادی نابینا هستند میتوانند فعالسازی انتخابی را در Area V6 ایجاد کنند.
این مطالعه همچنین از این ایده حمایت میکند که، علیرغم سالها یا یک عمر نابینایی، مغز این پتانسیل را دارد که وظایف و ویژگیهای بصری را در صورت استفاده از فناوریها و آموزشهای مناسب پردازش کند. علاوه بر این، این مطالعه نشان داد که این ناحیه حاوی نورون های حرکتی است که مسئول ناوبری خود محور هستند.
نکته مهم این است که یافته های این مطالعه ممکن است پیامدهایی برای بهبود تشخیص و پیشگیری از بیماری آلزایمر داشته باشد. کمبود فضایی یکی از علائم اولیه بیماری آلزایمر است و ناوبری و شناخت فضایی در میان سایر مناطق مغز به V6 متکی است. این واقعیت که V6 می تواند در غیاب تجربه بصری قابلیت انتخاب خود را برای ناوبری توسعه دهد، همانطور که در شرکت کنندگان نابینای مادرزادی با استفاده از SSD EyeCane مشاهده می شود، نشان می دهد که ممکن است راه هایی برای آموزش و افزایش توانایی های ناوبری در افراد در معرض خطر ابتلا به بیماری آلزایمر وجود داشته باشد، مانند به عنوان افراد مسن یا کسانی که دارای اختلال شناختی خفیف هستند.
علاوه بر این، با درک بهتر مکانیسمهای عصبی زیربنای توسعه و عملکرد ناوبری فضایی، ممکن است بتوانیم نشانگرهای زیستی اولیه و اهداف مداخلاتی را با هدف جلوگیری یا کند کردن پیشرفت بیماری آلزایمر شناسایی کنیم.
اثر در مجله منتشر شده است زیست شناسی کنونی.
اطلاعات بیشتر:
Elena Aggius-Vella و همکاران، فعال سازی ناحیه بینایی انسان V6 در طول ناوبری خود محور با و بدون تجربه بصری، زیست شناسی کنونی (2023). DOI: 10.1016/j.cub.2023.02.025
ارائه شده توسط دانشگاه رایشمن
نقل قول: فناوری ناوبری صوتی جدید نابینایان را قادر میسازد ناوبری کنند (2023، 3 مارس) بازیابی شده در 4 مارس 2023 از https://medicalxpress.com/news/2023-03-technology-enables.html
این برگه یا سند یا نوشته تحت پوشش قانون کپی رایت است. به غیر از هرگونه معامله منصفانه به منظور مطالعه یا تحقیق خصوصی، هیچ بخشی بدون اجازه کتبی قابل تکثیر نیست. محتوای مذکور فقط به هدف اطلاع رسانی ایجاد شده است.