این قطعه اول شخص اثر کلسی مک دونالد، مادر چهار فرزند در ملفورت، ساسک است. لطفاً برای اطلاعات بیشتر در مورد داستان های اول شخص CBC سوالات متداول را ببینید.
بزرگ شدن در یک خانه ضد واکسیناسیون به چیزی بیش از بی اعتمادی به واکسیناسیون منجر می شود. بر نگرش شما نسبت به کل سیستم مراقبت های بهداشتی تأثیر می گذارد. این خطری است که تا زمانی که تصمیم نگیرید ذهن خود را تغییر دهید ادامه دارد.
من می دانم چه چیزی لازم است. این سابقه شخصی من بود تا زمانی که یک کارمند مراقبت های بهداشتی بیمار حاضر شد به من کمک کند تا در میان آوارها کار کنم و پایه محکمی برای اعتماد در سیستم پزشکی خود ایجاد کنم.
در سالهای اولیه نوجوانی، والدینم شروع به گوش دادن به آموزههای خطرناک رهبران مذهبی افراطی کردند که موعظه میکردند که فقط باور میتواند شفا یابد. اگر کار نمی کرد، ظاهراً به اندازه کافی سخت باور نمی کردید. این آنها را از سیستم مراقبت های بهداشتی و داروسازی دور کرد. یادم نیست واکسن های دوران کودکی ام را دریافت کرده ام یا نه. می دانم که خواهر و برادرهای کوچکترم این کار را نکردند.
به یاد دارم که مادرم بعد از اینکه خانواده ای واکسینه نشده دیگر برادر شیرخوارم را در معرض یک کودک مبتلا به سیاه سرفه قرار دادند، عصبانی شد. او هرگز به این نتیجه نرسید که واکسن ها می توانند پاسخی برای این مشکلات باشند.
همانطور که بزرگتر شدم، نتوانستم بی اعتمادی خود به واکسن ها را از بقیه سیستم مراقبت های بهداشتی جدا کنم. حتی زمانی که برای اولین بار باردار شدم، در مورد قرار ملاقات هایم با پزشکان اضطراب زیادی داشتم.
به عنوان یک مادر جدید، معاینه را رد کردم و تماس های بهداشت عمومی را مسدود کردم. به هیچ وجه نمیتوانستم به آنها اجازه بدهم با زورگویی به فرزندم «مسموم» کنند. بالاخره من و خواهر و برادرم خوب بودیم، بنابراین نباید واکسن لازم باشد. برای فرزند دومم هم همین داستان بود.
وقتی سومین فرزندم را به دنیا آوردم، از خانواده ام دور شده بودم. با خانوادهای رو به رشد خودم، به کمک بیشتری نیاز داشتم و تصمیم گرفتم به یک پرستار بهداشت عمومی اجازه دهم فرزندم را برای اولین بار ببیند.
من با یک پرستار فوق العاده که مهربان و فهمیده بود جفت شدم. او اولین کسی بود که از من سؤال کرد که چرا احساس کردم. جواب خوبی نداشتم این مفاهیم همان چیزی بود که من در دوران رشد آموخته بودم. والدینم به من اطلاعات نادرست رایج (اکنون کاملاً نادیده گرفته شده) درباره واکسن هایی که باعث ناتوانی های یادگیری یا شرایطی مانند اوتیسم می شوند، به من یاد داده بودند.
متوجه شدم که هیچ مبنای واقعی برای باورهایم ندارم.
آن پرستار پس از بازدیدهای ما به طور مداوم با من تماس می گرفت، برگه های اطلاعاتی را پست می کرد و همچنین با هر سؤالی که داشتم تماس می گرفت و صحبت می کرد.
تماس با یک پرستار بهداشت عمومی که به داستان من گوش داد و هر قضاوتی را که ممکن بود در مورد خودش داشته باشد، باعث آرامش من شد. پس از صحبت با او، من با اکراه فرزندانم را برای تمام واکسیناسیون ها رزرو کردم.
هفتهها بعد از هر قرار ملاقات واکسیناسیون، از خواب بیدار میشدم تا تنفس آنها را چک کنم و نگران بودم که واکسنها آنها را میکشند. من هر تاخیری را که فکر می کردم در رشد آنها دیدم زیر سوال بردم، نگران بودم که ممکن است به این دلیل باشد که با واکسینه کردن فرزندانم اوتیسم داده بودم.
همه اینها بر اساس اطلاعات کاملاً نادرستی بود که بیشتر عمرم شنیده بودم. رها کردن ترسی که در ذهنم نفوذ کرده بود سخت بود.
زمانی که فرزند چهارمم واکسینه میشد، احساس میکردم یک حرفهای هستم. همه چیز خیلی عادی شده بود.
سپس COVID-19 ضربه خورد.
ترس ها دوباره سرازیر شدند
تنها سه سال بعد از سفر واکسن من، ترس قدیمی من از جامعه پزشکی دوباره سرازیر شد. من به این مشکوک بودم که این واکسنها چگونه «در زمان بیسابقه» ساخته شدهاند.
خودم را در اردوگاهی دیدم که می خواستم چند سال صبر کنم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است.
بعد میدونی چیکار کردم؟ من از انجام تحقیقات خودم دست کشیدم.
من چه کسی هستم، فردی که به سختی درجه 10 تحصیل کرده است، تا اطلاعاتی را پیدا کنم که متخصصان آن را پیدا نمی کنند؟ در عوض شروع به مصرف تحقیقات و مطالعات انجام شده توسط افرادی کردم که سال ها در آن زمینه ها آموزش دیده و مطالعه کرده اند. آنها می توانند حقیقت را بسیار موفق تر از هر وبلاگ نویس یا یوتیوبری کشف کنند.
من توانسته ام به متخصصان واقعی اعتماد کنم و روش های قدیمی تفکر را فراموش کنم.
بزرگ شدن در یک خانه ضد واکس به من دیدگاهی در مورد آسیب هایی که محیط ایجاد می کند، داده است. این بسیار عمیق تر از زیر سوال بردن واکسن است. این ایمان به کل سیستم مراقبت های بهداشتی ما را تضعیف می کند.
من کاملاً معتقدم که واکسن ها همیشه یک انتخاب شخصی هستند و باید باشند، اما انتخاب زمانی که بر اساس اطلاعات نادرست انجام شود، انتخابی نیست.
علاقه مند به نوشتن برای ما؟ ما طرحهایی را برای نظرات و قطعههای اول شخص از ساکنان ساسکاچوان میپذیریم که میخواهند افکار خود را در مورد اخبار روز، مسائلی که جامعه خود را تحت تأثیر قرار میدهند یا داستان شخصی قانعکنندهای برای اشتراکگذاری دارند، به اشتراک بگذارند. نیازی نیست که یک نویسنده حرفه ای باشید!
در مورد آنچه ما به دنبال آن هستیم بیشتر بخوانید، سپس ایمیل کنید sask-opinion-grp@cbc.ca با ایده شما