افزایش استفاده از داروهای ضد افسردگی در هند تنها از بازاریابی شرکت های داروسازی ناشی نمی شود. انگ اجتماعی و اقتصاد مردم را به خوردن قرص سوق می دهد.
هند از رونق افسردگی رنج می برد. 56 میلیون نفر از مردم آن به این عارضه مبتلا هستند و 38 میلیون نفر دیگر به اختلال اضطراب مبتلا هستند. این یکی از 15 علت اصلی مرگ زودرس هند در سال 2019 بود.
در ژاپن، شرکتهای داروسازی اصطلاح «کوکورو نو کازه، به معنای سرماخوردگی روح» را برای افسردگی ابداع کردند. به گفته پروفسور هیروشی ایهارا، این کمپین آگاهی از بیماری که به دقت طراحی شده بود، پشت پذیرش رو به رشد افسردگی و داروهای ضد افسردگی برای درمان آن بود. در هند، مصاحبه با متخصصان پزشکی، روانشناسان بالینی و حتی درمانگران سنتی نشان می دهد که چگونه صنعت داروسازی اقدامات جدیدی را در تلاش برای رشد بازار خود اتخاذ می کند.
پزشکان توضیح دادهاند که چگونه شرکتهای دارویی سوابق نسخهها را نگه میدارند و در بسیاری از موارد درصدی از ارزش نسخهها را به پزشکان پرداخت میکنند، «اگر کسی ۱۰۰ روپیه تجویز کند، ۱۰ روپیه دریافت میکند؛ این مبلغ اضافه میشود. [and] پرابیر*، روانشناس بالینی گفت: از طریق حمایت های مالی کنفرانس، سفرهای خارجی، کتاب و هدایا پرداخت می شود.
پزشکان عمومی اغلب مایلند و قادر به تجویز داروهای ضد افسردگی با دوز پایین هستند و در نتیجه، به گفته روانپزشک گوپالا سارما پودوری، “نسخه های ضد افسردگی لیبرال توسط غیرروانپزشکان” در هند شایع است.
اما صنعت داروسازی به طور کامل مقصر تجویز بیش از حد داروهای ضد افسردگی در هند نیست. وضعیت پیچیده تر و ظریف تر است.
بیماران ممکن است به دلیل ننگ دیدن یک متخصص سلامت روان به یک داروی ضد افسردگی روی بیاورند. میهیر*، پزشک عمومی گزارش داد که حتی اگر خدمات روانپزشک متخصص را توصیه کند، بیماران اغلب انکار می کنند:[Patients] خود را با چنین مشکلی نمی شناسند. [They would say] من دچار شلی روده یا تپش قلب هستم، چرا مرا برای دیوانگان پیش دکتر می فرستید؟»
بیماران اغلب مصرف داروها را به روان درمانی ترجیح می دهند. سمیر*، روانشناس بالینی گفت: مردم فکر می کنند اگر دارو نمی خورند و فقط برای صحبت به درمانگر مراجعه می کنند، افسردگی ندارند، اگر دارو نباشد اشکالی ندارد.
آموزش پزشکی هند به دلیل تاکید بسیار کم بر مسائل روانپزشکی مورد انتقاد قرار گرفته است. پرابیر گفت: “مردم ابتدا به پزشک عمومی مراجعه می کنند. اما پزشکان عمومی درک محدودی از پزشکی روانپزشکی دارند و ممکن است به تغییر دارو ادامه دهند و به پلی داروسازی متوسل شوند.”
اغلب فقدان منابع اقتصادی برای پرداخت هزینههای درمانی، بیماران و خانوادههایشان را به یک پزشک عمومی یا غیرمتخصص مراجعه میکند که عدم آموزش کافی آنها را بهویژه مستعد تشخیص اشتباه و تجویز بیش از حد داروهای ضدافسردگی میکند.
با وجود 0.3 روانپزشک و 0.07 روانشناس به ازای هر 100000 نفر در هند، هیچ راهی برای رسیدگی موثر به پرونده ها وجود ندارد. ارقام پیشنهادی برای این دسته ها حداقل 1-4 در هر 100000 را توصیه می کند.
کمبود متخصصان بهداشت روانی واجد شرایط، برآوردن نیازهای جمعیت روستایی را غیرممکن می کند. این مشکل به حدی حاد است که در سال 2010، وزارت بهداشت برنامه لیسانس بهداشت جامعه/مراقبت های بهداشتی روستایی را پیشنهاد کرد. این برنامه با شکست مواجه شده است. در مناطق دورافتاده، محققان نشان دادهاند که سهم بزرگی از فروش داروهای ضدافسردگی «توسط پزشکان دارای مجوز تولید نمیشود، بلکه توسط گروهی بیشکل از تجویزکنندگان بدون مجوز که هرگز به طور رسمی در زمینه پزشکی آموزش ندیدهاند، ایجاد میشود».
از بسیاری جهات این تجویزکنندگان غیرمجاز اجتناب ناپذیر هستند. آمیت*، یک جراح اینطور بیان می کند: “جمعیت روستایی ما وابسته به “کوک ها” هستند. ما نمی توانیم پزشکان واجد شرایط را تامین کنیم، بنابراین به اصطلاح غیرمجازها یا کسانی که به آنها کواک می گویند، نمی توان یک شبه از بین رفت. ”
بیماران اغلب مجبور می شوند به سمت داروهای ضد افسردگی حرکت کنند حتی زمانی که به آن سطح از درمان نیاز ندارند. داروها ارزان تر از درمان هستند. “یک جلسه درمانی 30 تا 45 دقیقه طول می کشد و این تاثیری بر هزینه ها دارد. ممکن است فرد فکر کند که “من باید 2500 تا 3000 روپیه برای مشاوره کنار بگذارم و فقط صحبت خواهم کرد… از سوی دیگر، اگر من داروهای ضد افسردگی مصرف می کنم، هزینه های پزشکی ماهانه من از هزاران روپیه نمی گذرد.”
افسردگی بالینی یک واقعیت غم انگیز و رو به رشد در هند است. با وجود تغییراتی که در مقررات شورای پزشکی هند در سال 2002 ایجاد شد، ترویج محصولات نسخهای توسط شرکتهای دارویی قطعاً اتفاق افتاده است و بیوقفه ادامه دارد.
اما نمی توان داروخانه بزرگ را تنها مقصر اعلام کرد. موارد واضحی از علل اقتصادی اجتماعی-فرهنگی از جمله انگ، فقدان مراقبت های مقرون به صرفه، و محدودیت های زیرساختی مانند در دسترس نبودن متخصصان واجد شرایط مراقبت های بهداشتی وجود دارد که زمینه را برای گسترش بیش از حد تجویز می کند.