دیستوان فرمانده اولیور براون که از سر تا پا در یونیفورم نیروی دریایی آبی تیره خود جا خوش کرده است، هیچ شباهتی به یک فعال کهن الگوی HIV ندارد. ما در کنار دفاتر فرمانده در پایگاه دریایی اچ ام، پورتسموث ملاقات می کنیم. در اواخر سال گذشته، تلاشهای مبارزاتی براون منجر به اعلام یک تغییر اساسی در سیاست نظامی بریتانیا شد. به لطف او است که قوانین منسوخ شده ای که افراد HIV+ را در ارتش تبعیض می کنند، به زودی لغو می شوند.
با دو ناو هواپیمابر بزرگ که از طریق یک پنجره قابل مشاهده است، احساس میکند که فاصله زیادی با اعتراضات، اقدامات مستقیم و فعالیتهای LGBTQ+ که برای مدت طولانی خط مقدم نبرد برای بهبود زندگی – و مقابله با انگ علیه – افرادی بودهاند که با آنها زندگی میکنند. تشخیص تصور اینکه برخی از آن مبارزان از یافتن یک افسر جنگ دریایی در میان رده های خود شگفت زده شوند، سخت نیست.
براون می گوید: «من هرگز خود را به عنوان یک فعال ندیده ام، به دلیل اینکه کجا هستم، کی هستم و کاری که انجام می دهم. اما پوشیدن لباس به من اجازه میدهد با بخشی از جامعه صحبت کنم که احتمالاً از دهه 1980 چیزی در مورد HIV نخواندهاند. این یک گفتگوی حیاتی است که باید انجام شود.»
براون در 19 سالگی بلافاصله پس از اتمام کالج به ارتش پیوست. او که در جزیره هیلینگ، همپشایر بزرگ شد، دوران کودکی خود را در سایه ستاد فرماندهی نیروی دریایی پورتسموث گذراند. او در دوران نوجوانی دانشجو بود، بنابراین ثبت نام مرحله بعدی واضح به نظر می رسید. او به مدت یک سال آموزش افسری اولیه خود را در کالج نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در دارتموث گذراند. پس از اتمام، او به یک کشتی شکار مین پیوست. او با افتخار توضیح می دهد: “این کشتی ها به عنوان جواهری در تاج نیروی دریایی دیده می شوند.” من اینجا را در پورتسموث شروع کردم، سپس در اسکاتلند، قبل از پرواز به بحرین. به زودی، او واجد شرایط شد و به او اجازه داد تا یک کشتی نیروی دریایی را از روی پل براند. چند بار بعد، او فرماندهی قایق گشتی خود در سراسر بریتانیا را برعهده داشت. بعد فرصتی برای کار در فرماندهی عالی نیروی دریایی فراهم شد.
براون میگوید: «من ستوان پرچم لرد دریای دوم شدم. “این مانند دستیار اجرایی معاون مدیر عامل و مدیر منابع انسانی نیروی دریایی است.” در ابتدا، براون در فرماندهی نیروی دریایی در پورتسموث مستقر بود. وقتی برای ترفیع در لندن روی شانه رئیسش زدند، براون نیز به محل زندگی خود نقل مکان کرد. اینجاست که داستان برای من کاملاً تغییر میکند.»
روی یک بعد از ظهر در اکتبر 2019، براون از سکوی Battersea خود برای یک چرخه کوتاه در لندن به راه افتاد تا اسنادی را از خانه رئیس خود در کنزینگتون جنوبی جمع آوری کند. براون میگوید: «در گوشهای از محل من، یک بطری پلاستیکی در پرههای لاستیک دوچرخهام گیر کرد و چرخ جلوی من را گرفت. کنترلم را از دست دادم، در نهایت با یک دیوار آجری برخورد کردم و سپس – که هنوز به دوچرخه چسبیده بود – از طرف دیگر روی سنگفرش سر خوردم. براون می گوید خوشبختانه دوچرخه به مراتب بدتر از او جدا شد.
او به یاد میآورد: «یکی از انگشتانم خرد شده بود، بنابراین با فرض اینکه چند ساعت دیگر بیرون میروم به بیمارستان چلسی و وستمینستر رفتم.» اما پزشکان او نگران شدند که چیز جدی تری در بازی وجود دارد. او میگوید: «در ابتدا فکر کردند ممکن است خونریزی داخلی باشد.» اشعه ایکس، آزمایش خون و سی تی اسکن وجود داشت. به طور نگران کننده ای، آزمایش ها نشان داد که غدد لنفاوی او بزرگ شده است.
براون می گوید: «پزشکان نگران بودند که مراحل اولیه سرطان را شناسایی کنند. من فقط 29 سال داشتم.» آموزش نظامی شروع شد. او سعی کرد خونسرد و خونسرد بماند. دو روز بعد – هالووین – براون به اتاق مشاوره بیمارستان بازگشت. اولین باری بود که شنیدم کسی میگوید اچآیوی.
براون نمیداند، این بیمارستان بخشی از طرح آزمایش HIV بود. او میگوید: «اگر این نبود، که یا شانس بود، تصادف یا سرنوشت، شاید امروز هنوز ندانم. من از یک تصادف دوچرخهسواری به نگرانیهای ناشی از سرطان رسیدم تا این که در عرض چند روز خبر ابتلای من به HIV+ منتشر شد.»
تمرکز بر تفکر منطقی در شرایط دشوار، در تمام دوران حرفه ای براون مورد توجه قرار گرفته بود. او توضیح می دهد: «در حالی که بخش 28 هنوز پابرجا بود، مدرسه را گذراندم. “هیچ وقت در مورد HIV صحبت نشده است.” او مغز خود را برای یافتن زمینه به کار گرفت – در آن مرحله، تنها نقطه مرجع او موسیقی بود اجاره، در اواخر دهه 1980 در نیویورک اتفاق می افتد. او تلاش کرد به سه سوال پاسخ دهد: «زندگی من چگونه خواهد بود؟ کی میمیرم؟ و آیا من هنوز کار دارم؟»
تقریباً بلافاصله، پاسخ دو مورد اول در دسترس بود. درمان مدرن تضمین کرده است که با شروع به موقع، نیاز به زندگی با اچ آی وی هیچ اثر مخربی بر کیفیت زندگی ندارد، چه رسد به امید به زندگی. در عرض چند هفته، براون یک بار ویروسی غیرقابل تشخیص در بدن خود داشت به این معنی که نمی توانست آن را منتقل کند. با این حال، هیچ متخصص پزشکی نمی دانست که این اخبار ممکن است برای شغلی که براون تا این حد ارزش قائل بود، چه معنایی داشته باشد.
او تا امروز سفری را که پس از تشخیصش برای ملاقات با دوست و همکارش در خارج از وزارت دفاع انجام داده به خاطر نمی آورد. در عرض چند روز، او به خانواده، دوستان نزدیک و همکاران نزدیک خود اطلاع داد. براون میگوید: «مدیر خط مستقیم من نمیتوانست بیشتر از این حمایت کند، اما چند روز طول کشید تا واقعاً به این سؤال پاسخ دهم: شغل من چگونه خواهد بود؟» پس از بازگشت به پورتسموث، پزشکان نیروی دریایی سرانجام آنچه را که او می ترسید تأیید کردند: او از نظر پزشکی تنزل رتبه داده می شود و او را «از نظر پزشکی محدود می کند». در شغل اداری او، این کار نتیجه عملی کمی داشت. با این حال، اگر او هنوز در یک کشتی مستقر بود، او را – حداقل به طور موقت – برای انجام وظایفش ناتوان میدانستند.
براون می گوید: «به مرور زمان، این برچسب باعث شد من احساس ضعف کنم. این که «قابل استقرار محدود» نامیده میشدم باعث شد احساس کنم نمیتوانم کارم را انجام دهم، در حالی که میدانستم اینطور نیست.» در ابتدا سرش را پایین انداخته بود و ناامید بود که آن را نادیده بگیرد. یک سال بعد، پزشکان او را مجاز به بازگشت به کار در یک کشتی نیروی دریایی کردند. براون به یاد میآورد: «اما هر بار که وارد کابینم میشدم، روی صندلی مینشستم، به دیوار خیره میشدم و با ناراحتی هیستریک با چشمانم گریه میکردم. وقتی کاری داشتم که باید انجامش می دادم، تمام احساساتم را خاموش می کردم و از در بیرون می رفتم.» او در انظار عمومی چهره شجاعی داشت، اما در خصوصی فشار بیش از حد بود.
براون همچنین دریافت که ارتش عاری از انگ و تعصب اجتماعی گسترده تر نیست. او توضیح میدهد: «طنز ما در بهترین زمانها منحصربهفرد است، مانند سایر مشاغل پرفشار، یک مکانیسم مقابله است.» اما حالا این شوخیها به شکل دیگری به براون ضربه میزند. او میگوید: «غیرعادی نبود که به فردی با هر نوع بیماری گفته شود: «این میتواند ایدز باشد». منبع اضطراب و شرم
براون میگوید: «من این پارانویا را در ابتدا با حدس زدن هر موقعیتی ایجاد کردم. شکسته بودم.» او مجدداً به دلیل افسردگی و اضطراب پایین آمد و به طور موقت از کار خود منصرف شد. با حمایت، او سخت کار کرد تا خود را دوباره بسازد. براون به مشاوره با ترنس هیگینز تراست رفت. وحیانی بود در این مرحله میتوانستم هزاران آمار در مورد HIV به دست بیاورم، اما این یک مکانیسم دفاعی بود. هرگز به این فکر نکرده بودم که چه احساسی در من ایجاد می کند.» تنها دو سال پس از تشخیص او، نزدیک به سه دهه ننگ هنوز برای باز کردن وجود داشت. من متوجه شدم که به افکاری فکر میکنم که اکثر مردم به آن فکر میکردند: شما کثیف، بیپروا، بیپروا و سهلانگیز هستید. این برچسب ها به طور معمول به افراد مبتلا به اچ آی وی سیلی زده می شود.
او با جسارت به سیاست های ارتش در مورد اچ آی وی نگاه کرد و مصمم بود که وضعیت افراد مبتلا به HIV را در هر یک از نیروهای مسلح بهتر درک کند. چیزی که او کشف کرد عمیقاً ناراحت کننده بود. او میگوید: «شیوهای که هر یک از آنها درباره HIV صحبت میکردند، با عصر امروزی ارتباط نداشت.
قابل توجه ترین ممنوعیت ارتش برای پیوستن افراد HIV+ به نیروهای مسلح بود. با آنچه که براون اکنون در مورد ویروس می دانست، این امر بی معنی بود. او توضیح میدهد: «اگر به وبسایت NHS بروید، محدودیتهایی را برای افراد مبتلا به HIV در بریتانیا تعیین میکند. این به معنای مشکلات سفر به برخی کشورها و چیزهای دیگر کاملاً خارج از کنترل دولت بریتانیا بود. تنها مانع زندگی در داخل کشور، پیوستن به نیروهای مسلح بود.» ممنوعیت مشابهی برای افرادی که از پروفیلاکسی قبل از مواجهه (PrEP) استفاده میکردند، وجود داشت، داروهای پیشگیرانه که خطر ابتلا به HIV از طریق رابطه جنسی را تا حدود 99 درصد کاهش میدهد.
برای کسانی که قبلاً پس از تشخیص خدمت می کردند، این تصویر کمی پیچیده تر بود. اما غواصی عمیق تر در سیاست های مربوط به ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی نتوانست نگرانی براون را برطرف کند. سند RAF به چشم انداز “تحقیر شناختی” افراد مبتلا به HIV اشاره می کند. خلبانان ممکن است به مدت 12 ماه از پرواز منع شوند.
در همین حال، به نظر می رسید که نیروی دریایی نگران دورنمای پرتاب ترکش های بدن، در کنار یک دوره مشابه 12 ماهه دور از خط مقدم بود. به نظرم رسید که در نیروی دریایی، اگر با یک وسیله آتش زا منفجر شوم، نگرانی اصلی آنها این بود که چگونه قسمت کوچکی از بدن من ممکن است HIV را به اطرافیانم منتقل کند، انگار که من یک گلوله مملو از ویروس هستم. اما این تقریبا خنده دار بود. مطمئناً یک روش بالقوه انتقال نیست.»
براون و دیگرانی مانند او برای همکاران و عملیات خود خطری محسوب می شدند. در واقع، آنها هیچ خطری نداشتند. او با حمایت سازمان های HIV، این موضوع را به چالش کشید. مدت زمانی که او در وایت هال سپری کرد به این معنی بود که او درها را می دانست که باید به آن ضربه بزند و اینکه به خوبی در مورد اچ آی وی اطلاعات کافی داشت اطمینان می داد که دقیقاً می داند چه بگوید. براون می گوید: «این یک نبرد بی امان بود، پایگاه دانش زیادی برای ایجاد وجود نداشت. من فقط به پرسیدن دلیل ادامه دادم.»
جلساتی با دفتر برابری دولت، وزارت بهداشت و تیم خط مشی شماره 10 برگزار شد. براون نمایندگانی از گروه پارلمانی همه احزاب، وزرای دفاع و مقامات ارشد نظامی را لابی کرد. تقریباً همه مکالمهها به شیوهای مشابه پیش میرفت: زمانی که براون مورد خود و علمی را که از آن حمایت میکرد مطرح کرد، توافق جهانی وجود داشت که چیزی باید فوراً تغییر کند.
در 1 دسامبر 2021، وزارت دفاع یک بیانیه مطبوعاتی منتشر کرد: “نیروهای مسلح تغییرات عمده ای را برای پایان دادن به HIV به عنوان مانعی برای خدمت ایجاد می کنند.” در آن تعهدی بود برای اطمینان از اینکه HIV+ دیگر کسی را از گزینه پیوستن به ارتش محروم نخواهد کرد. اکنون می توان از داوطلبانی که PrEP استفاده می کنند استقبال کرد. پرسنل خدمت کننده مبتلا به HIV را می توان کاملاً مناسب تشخیص داد. براون در تاکسی بود که خبر رسید. او میگوید: «وقتی با آن تماس گرفتم و به من گفت که این رسمی است و نخستوزیر اعلامیه را توییت میکند، این اولین باری بود که واقعاً با این واقعیت که فردی مبتلا به HIV هستم، آرامش داشتم. هرگز فکر نمیکردم این اتفاق بیفتد، چه برسد به این سرعت».
امروزه براون روی انگشت شست پا خود یک روبان قرمز خالکوبی کرده است. او می گوید: «زمانی که احساس ضعف می کردم، با برادرم صحبت کردم. “اچ آی وی برای شما چه معنایی دارد؟” او درخواست کرد. خوب، فکر کردم، مهمتر از انگشت شست پا من نیست. بخشی از من، بله. اما زیاد مهم نیست.» در ابتدا، او به طور منظم به این خالکوبی نگاه می کرد. اخیراً، براون شروع به فراموش کردن کرده است که حتی وجود دارد.