بیش از چهار ساعت پس از تماس آمبولانس، ریچارد کارپنتر، 71 ساله، که دچار حمله قلبی مشکوک شده بود، شروع به ناامیدی کرد. “آنها کجا هستند؟” از همسرش ژانت پرسید. “دارم می میرم.”
او سعی کرد به شوهرش اطمینان دهد که خدمه باید حتما نزدیک باشند. شاید آنها برای یافتن خانه روستایی خود در ویلتشایر در تاریکی تلاش می کردند. او گفت: “اما می توانستم ببینم که دارم او را از دست می دهم.” او به شوهرش CPR داد و از او خواست: “من را رها نکن.” اما زمانی که امدادگران یک ساعت دیگر به محل رسیدند، دیگر دیر شده بود.
ژانت کارپنتر، 70 ساله، فردی متین و منطقی، می پذیرد که نجات شوهرش ممکن بود غیرممکن باشد. او گفت: «اما فکر میکنم اگر زودتر به اینجا میرسیدند، شانس بیشتری داشت.
این یک نوع داستان غم انگیز است که بسیار رایج می شود. در سراسر انگلستان، به ویژه در جنوب غربی، آمبولانس ها اغلب به موقع به بیماران نمی رسند.
ریچارد کارپنتر دو روز قبل، پس از جراحی قلب از بیمارستان بیرون آمده بود. شبی که فوت کرد از درد در ناحیه کمر، پهلو و بازو شکایت کرد و همسرش ساعت 22:37 کمک خواست. او دو بار دیگر زنگ زد و به مسئولین تماس گفت که فکر می کند شوهرش دچار حمله قلبی شده است. بالاخره حدود ساعت 4 صبح کمک رسید.
کارپنتر گفت: “امدادگران هر کاری که می توانستند انجام دادند، اما خیلی دیر شده بود.” شوهر او، یک پدر و پدربزرگ محبوب با حس شوخ طبعی، پس از ابتلا به هموتوراکس – تجمع خون در حفره پلور، درگذشت. او گفت: “من خیلی ناامید هستم.” “آیا این کشوری است که ما اکنون در آن زندگی می کنیم؟”
لب هایم آبی بود. واقعا بد بود’
استیون وب، 49 ساله، شهردار ترورو، فلج است و مستعد ابتلا به بیماری به نام دیس رفلکسی خودکار است که می تواند فشار خون او را افزایش دهد. آخرین باری که به او ضربه زد، او معتقد است که تقریباً به قیمت جانش تمام شد.
وی گفت: فشار خون این چنینی می تواند در 15 یا 20 دقیقه منجر به سکته مغزی یا مرگ شود. “معمولا مراقبان من با آن برخورد می کنند، اما این بار من در حال دفع خون بودم. عرق کرده بودم، قلبم تند تند می زد، خیلی درد داشتم. لبام آبی بود واقعا بد بود.»
آمبولانس صدا شد. «آنها گفتند که رده یک است، آمبولانس بعدی موجود است. بیست دقیقه گذشت و من تماس گرفتم و پرسیدم آمبولانس کجاست؟ برای من خیلی خطرناک بود، ترسناک. گفتند از بودمین آمبولانس می فرستند.» 27 مایل دورتر بود.
آمبولانسی که بالاخره رسید، 90 دقیقه بعد از تماس 999، در واقع از سالتاش، 50 مایلی دورتر آمده بود. امدادگران او را تثبیت کردند.
به عنوان یک سیاستمدار، وب میداند که چرا همه چیز اشتباه پیش میرود – کمبود فضای تخت در بیمارستانها، فشار بر سیستم مراقبتی که به این معنی است که افراد حتی زمانی که به اندازه کافی خوب هستند نمیتوانند ترخیص شوند، تأثیر مداوم کووید.
وب گفت: “وضعیت بدتر می شود.” “مردم دچار حمله قلبی و سکته مغزی می شوند و عزیزان مجبورند آنها را به بیمارستان ببرند. مردم بخاطر این می میرند. مشکل سیستم است. خدمه آمبولانس قهرمان هستند. آنها از این طریق سرباز میکنند، سر کار حاضر میشوند و تمام تلاش خود را میکنند.»
چرا جنوب غرب در حال مبارزه است
یکی از آن قهرمانان، یک کارگر خط مقدم آمبولانس مستقر در جنوب غربی، وضعیت را “وحشتناک” توصیف کرد. قبل از کووید، کارگر – که خواست نامش فاش نشود – گفت که بین 6 تا 10 شغل را در یک شیفت انجام می دهد. حالا اگر اولین کسی که به او فراخوانده می شود نیاز به رفتن به بیمارستان داشته باشد، او انتظار دارد که این یک شغل او برای کل شیفت باشد.
او گفت: «در برخی بیمارستانها 10، 11 یا 12 ساعت بیرون از بیمارستانها منتظر هستیم. هیچ چیز آزاردهنده تر از شنیدن یک برنامه عمومی برای ایست قلبی یا تصادف جاده ای نیست و هیچ منبعی برای ارسال وجود ندارد. این وحشتناک است که فکر کنیم یکی از عزیزانش به کمک نیاز دارد و ما نمی توانیم کاری انجام دهیم زیرا در بیمارستان گیر کرده ایم.”
دلایلی وجود دارد که چرا جنوب غرب به ویژه در حال مبارزه است. خدمات آمبولانس جنوب غربی NHS Foundation Trust (SWASFT) 10000 مایل مربع – یک پنجم سرزمین اصلی انگلستان – بیشتر آن را روستایی پوشش می دهد. زمان زیادی طول می کشد تا به اطراف بروید و بیمارستان ها از هم دور هستند. این تراست همچنین به جمعیت مسن تری نسبت به سایر نقاط بریتانیا خدمت می کند و باید با هجوم 23 میلیون بازدیدکننده در سال مقابله کند.
SWASFT در تلاش است تا با معرفی اقداماتی مانند افسران رابط آمبولانس بیمارستانی، “ماشین های سقوط” که برای کمک به افرادی که دست و پا می زنند و تیم های متخصص سلامت روان، به این وضعیت رسیدگی کند.
اما یک سخنگوی گفت که تقاضای زیادی برای یک دوره پایدار وجود داشته است. “گاهی اوقات ما در تحویل بیماران خود به بخش های اورژانس با تاخیر مواجه می شویم که باعث می شود خدمه ما نتوانند برای سایر بیماران به جاده بروند. این به دلیل فشارهایی است که در کل سیستم بهداشتی و مراقبتی وجود دارد. ما در حال تعامل با شرکای خود هستیم تا به این تاخیرها رسیدگی کنیم و آنها سخت کار می کنند تا تعداد بیمارانی که در انتظار ترخیص از بیمارستان هستند را کاهش دهند، بنابراین تخت برای کسانی که نیاز به پذیرش در بخش دارند آزاد شود.
SWASFT از افراد با شرایط غیرتهدید کننده خواسته است تا در صورت امکان از خدمات دیگری مانند 111، پزشکان عمومی یا داروخانه ها استفاده کنند. اما این آخر هفته، مثل همیشه، آمبولانسهایی در خارج از بیمارستانها پارک شده بودند – دوازده بعدازظهر شنبه در خارج از بیمارستان سلطنتی گلوسسترشایر، 12 دستگاه دیگر تا اوایل شب در بیمارستان رویال یونایتد (RUH) در باث.
“نه دنیایی که می خواهیم در آن زندگی کنیم”
در پایان ماه گذشته، شورای باث و شمال شرق سامرست در نامه ای به دولت درباره پرونده مرد 93 ساله ای که در جریان کنسرت موسیقی کلاسیک در کلیسای مسیح شهر سقوط کرد، ابراز نگرانی کرد.
کشیش مسئول، لور چامبلی، جراح سابق، میدانست که این مرد استخوانش شکسته است، و شخصی با شماره 999 تماس گرفت. آنها سعی کردند مرد را راحت کنند و از جوراب های زانو زده استفاده کردند تا او را نگه دارند و انتظار طولانی و طولانی آغاز شد. چامبلی گفت: «او تمام شب را آنجا دراز کشید. تقریبا 12 ساعت از رسیدن آمبولانس گذشته بود. او گفت: «این دنیایی نیست که ما می خواهیم در آن زندگی کنیم.
رهبر لیبرال دموکرات شورا، کوین گای، در نامه ای به دولت استدلال کرد که “فشارهای غیرقابل قبول” بر سیستم بهداشت و مراقبت اجتماعی زندگی را به خطر می اندازد. او گفت که یک چهارم تختها در RUH توسط افراد مناسب برای ترخیص اشغال شده است، اما افرادی که در سیستم گیر کردهاند، «بیشتر به دلیل کمبود مراقبتهای خانگی»، وی افزود: «دیدن 15 یا 20 آمبولانس در صف خارج از خانه غیرعادی نیست. بخش اورژانس.»
داریل میجر، 32 ساله، که فیبرومیالژیا دارد، وضعیتی که باعث درد گسترده و خستگی مفرط می شود، گفت که چگونه پس از افتادن در شکاف بین تختش و رادیاتور آپارتمان طبقه هفتم خود در سوئیندون، به مدت 14 ساعت درد داشت. من در فاصله 2 فوتی گیر کرده بودم. من فقط نمی توانستم حرکت کنم، “او گفت. “از درد گریه می کردم.”
پدرش، ایان، 67 ساله، افسر پلیس سابق و راننده اتوبوس نیمه وقت، او را پیدا کرد و با 999 تماس گرفت. میجر یک شب کامل را در آن موقعیت دردناک و ناراحت کننده گذراند. پدرش گفت: «چهار یا پنج بار با آنها تماس گرفتم. آنها خیلی خوب بودند، اما فقط گفتند که خیلی سرشان شلوغ است و در صورت امکان به ما خواهند رسید.
این باعث شده که داریل احساس اضطراب زیادی کند. من می دانم که خدمه آمبولانس بهترین کار را انجام می دهند. آنها فقط می خواهند بهترین کار را برای بیماران خود انجام دهند اما به آنها اجازه نمی دهند کار خود را به درستی انجام دهند. چیزی باید تغییر کند.»